مجموعه داستان داخلی

2 فصل تلخ (گزیده داستان 1365 تا 1386)

پای پنجره ایستاد و هرچه به پنجره کوچک در فشار آورد، پایینش نکشید. با دستگیره آن‌قدر کلنجار رفت و تکانش داد تا پنجره بالاخره پایین آمد. دشت وسیع پر باد بود، آسمان سرمه‌ای رنگ پرستاره، و کوهستان در دوردست با خطوطی شکسته و ناصاف آسمان را از دشت جدا می‌کرد. صدای بم صوت قطار در دشت پیچید.

نشانه
9789645965585
۱۳۹۳
۱۴۰ صفحه
۲۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های حسن شکاری
آه اسفندیار (گزیده داستان‌ها)
آه اسفندیار (گزیده داستان‌ها) سه‌تار که ساز نبود در دستش، ساخته و پرداخته از چوب و سیم و نخ‌های ابریشمین موم کشیده. موجودی زنده بود، معشوقه‌ای از او، که هرگاه به آغوشش می‌کشید گویی عشق بازی می‌کرد با ساز، و با ساز حرف‌های پنهانی می‌زد، وقتی که کوک می‌کرد ساز را و تمام وجودش دو گوش می‌شد برای شنیدن نغمه سه تار.
یکی از این شب‌ها
یکی از این شب‌ها
سونات مهتاب
سونات مهتاب
پرتره ملینا
پرتره ملینا ژوزف مثل همه شب‌های اخیر، از ساعت‌ها قبل به نگارخانه آمده و پشت سرم روی صندلی پشت میزگرد کوچک نشسته بود، به پرتره ملوشا که روی بوم می‌کشیدم نگاه می‌کرد، پشت هم سیگار دود می‌کرد، بطری ودکای دست‌ساز خود را توی لیوان بلور لاجوردی رنگ سرازیر می‌کرد و الکل را سر می‌کشید.
مشاهده تمام رمان های حسن شکاری
مجموعه‌ها