مجموعه داستان داخلی

برو به جهنم (مینی‌مال‌های رسول یونان)

قبلا برای دیدنم از پله‌ها بالا می‌آمدند، حالا برای دیدنم از پله‌ها پایین می‌آیند.

مشکی
9789648765717
۱۳۹۴
۴۸ صفحه
۱۲۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های رسول یونان
احمق ما مرده‌ایم (داستانک‌های رسول یونان)
احمق ما مرده‌ایم (داستانک‌های رسول یونان) من نمی‌توانم باور کنم. فکر می‌کنم همه‌اش خواب می‌بینم. آخر چه‌طور ممکن است؟ مگر می‌شود از دیوارها عبور کرد، یا از آب گذشت و خیس نشد؟! ما تمام این کارها را کردیم، حتی از کوه پرت شدیم و خراشی برنداشتیم. ـ احمق! ما مرده‌ایم.
تخم‌گذاری در جیب (3 نمایش‌نامه)
تخم‌گذاری در جیب (3 نمایش‌نامه) یوسف: دختر خوبی بود. یحیی: آره! از لجاجت و اخلاق گندش که بگذریم بد نبود! یوسف: اگه دوباره ببینیش باز عاشقش می‌شی؟ یحیی: اگه جلو فروشگاه ایستاده باشه و بارون بیاد خب چاره‌ای ندارم. مکان و زمان خیلی چیزهارو به آدم تحمیل می‌کنه!
گزارشی از پنجره‌های نیمه‌شب (گزیده‌ای از شعرهای ترکی رسول یونان)
گزارشی از پنجره‌های نیمه‌شب (گزیده‌ای از شعرهای ترکی رسول یونان) شعر او روانی خاص دارد؛ بین کلمه‌ها و جمله‌هایش گفتگویی فعال در جریان است، اما آنچه به این روانی جان می‌بخشد نه ادبیت موجود بلکه جهانی است که پشت شعرش شکل می‌گیرد. شعرش شعری جاندار و سیال است و فقط جیدمان کلمات نیست که مخاطب از کنارش به راحتی بگذرد. آرام و بی‌سر و صدا آمدم. سایه‌ای بودم قائم به ...
گزارشی از پنجره‌های نیمه شب (گزیده‌ای از شعرهای ترکی رسول یونان)
گزارشی از پنجره‌های نیمه شب (گزیده‌ای از شعرهای ترکی رسول یونان) شعر او روانی خاص دارد؛ بین کلمه‌ها و جمله‌هایش گفتگویی فعال در جریان است، اما آنچه به این روانی جان می‌بخشد نه ادبیت موجود بلکه جهانی است که پشت شعرش شکل می‌گیرد. شعرش شعری جاندار و سیال است و فقط جیدمان کلمات نیست که مخاطب از کنارش به راحتی بگذرد. آرام و بی‌سر و صدا آمدم. سایه‌ای بودم قائم به ...
مشاهده تمام رمان های رسول یونان
مجموعه‌ها