نمایش‌نامه

جسد زنده

(The living corpse)

پیشخدمت: بفرمایید اینجا! اینجا کسی مزاحم نمی‌شود. کاغذ را الساعه می‌آورم. ایوان پطروچ: پروتاسوف، اجازه هست داخل شوم؟ فدیا: (جدی) بفرمایید. اما من کار دارم و... می‌خواهی، بیا تو!

9786007436141
۱۳۹۳
۱۱۲ صفحه
۱۱۲۹ مشاهده
۰ نقل قول
لئو تولستوی
صفحه نویسنده لئو تولستوی
۵۵ رمان لئو نیکلایویچ تولستوی (به روسی: Лев Никола́евич Толсто́й)، نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس. زادروز وی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی) در یاسنایا پالیانا[۳] از توابع تولا است . تولستوی در روز (۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی) درگذشت و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد. تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ روسیه است. رمان‌های جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین ردهٔ ادبیات داستانی جهان تثبیت کرده‌اند. لئو نیکلایوویچ تولستوی به‌حدی در کشورش مشهور ...
دیگر رمان‌های لئو تولستوی
آناکارنینا 1 (2 جلدی)
آناکارنینا 1 (2 جلدی) الکسی الکساندرویچ با خود گفت: بنابراین، مسائل مربوط به احساسات او و از این قبیل مربوط به وجدان اوست که من حق دخالت در آن را ندارم. وظیفه من به روشنی مشخص است. من رئیس خانواده‌ام و باید او را هدایت کنم و از این لحاظ تا اندازه‌ای مسئوولم، وظیفه دارم خطری را که مشاهده می‌کنم به او نشان دهم، ...
رستاخیز
رستاخیز «رستاخیز» سومین رمان بزرگ لئو تولستوی است که در سال 1899 منتشر شد. و به نوعی حاصل دوران پختگی و تحولات عمیق فکری او به شمار می‌رود. تولستوی در این اثر سترگ با ارائه تصویری سیاه و هولناک از نابرابری و فساد سیاسی دوران تزار، جامعه روسیه را به نقد کشیده و آن را به بازگشت به آموزه‌های مسیحیت دعوت ...
آناکارنینا
آناکارنینا
بار دانش
بار دانش خرافات جدید داره بی‌رحمانه جای اون خرافات قدیمی مثل طلسم و جادو و جنبلو می گیره... دقت که می‌کنی می‌بینی هیچ توفیری با خرافات قدیمی نداره. آخه مگه ممکنه روح مرده حرف بزنه یا گیتار بزنه؟ مردمو هالو گیر آورده‌ن یا خودشونو؟! مدیوم شدن سیمون هم که دیگه از اون قصه‌هاس. این آلبوم جلسات احضار روح‌شونه. خب آخه مگه می‌شه ...
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر
عشق چنین زایل می‌شود و چند داستان دیگر روز 28 اکتبر 1910 تولستوی تا پاسی از شب در اتاق خود تنها نشسته و چیزی نوشته بود. چندی پس از نیمه شب، که تازه به خواب رفته بود، صدایی در اتاق خویش شنید و چون چشم گشود، زنش را دید که آمده و در آنچه نوشته است، وارسی می‌کند که مبادا از او بد گفته باشد در آنجا میان ...
مشاهده تمام رمان های لئو تولستوی
مجموعه‌ها