رمان ایرانی

شاپرک‌ها هم می‌گریند

به من نگاه کن من همان شاپرکم که با نگاهت تب و شرر زند ز تار من به پود تو

پرسمان
9789648079272
۱۳۹۴
۴۰۴ صفحه
۱۱۳۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مژگان مظفری
کولی
کولی زندگی دریایی، آرزوی من بود که بالاخره به آن رسیده بودم. قانون دریا مانند قانون خشکی، خشک و خشن نبود، مثل خود دریا لطیف و آرام و گاهی طوفانی و خشن می‌شد که خشن بودنش هم برای من شیرین و هیجان‌انگیز بود...
شب‌گرد خیال
شب‌گرد خیال ـ همه چیز از اون شب بارونی شروع شد، یادته توی حیاط خونه ما زیر بارون وایساده بودی؟ آخرشم با هم دعوامون شد. من اون شب داشتم از پشت پنجره نگاه می‌کردم که ببینم توی حیاط داری چی‌کار می‌کنی، یعنی منتظر بودم یه آتو ازت بگیرم تا دست‌آویزی دستم بیفته و سر به سرت بذارم. وقتی دیدم با اون لباس ...
غروب‌های غریب
غروب‌های غریب دامون عصبی روی میز کوبید: ـ وای، بسه دیگه! به خدا زشته! برای ما که ادعامون می‌شه روشن‌فکریم و تو قرن بیستم زندگی می‌کنیم زشته! همش دروغ و چاپلوسی، که چه بشه؟ به کجا برسیم؟...
پاییز عریان
پاییز عریان
روزهای غمگین عشق
روزهای غمگین عشق
مشاهده تمام رمان های مژگان مظفری
مجموعه‌ها