رمان خارجی

تحقیر و توهین شده‌ها

(Unizhennye i oskorblennye)

مردمان تهیدست و به معنی واقعی کلمه، بی‌چاره و بی‌نوای داستایفسکی، با همه بی‌نوایان نویسنده‌های دیگر، به ویژه نویسنده‌های اروپایی به کلی متفاوتند. درست است که گرسنگی سرمنشا همه شرارت‌ها، بدطینتی‌ها، فسادها، گمراهی‌هاست، اما تهیدستان داستایفسکی، در عین گرسنگی، فقر، بیماری و محرومیت‌ها، ویژگی‌های انسانی‌شان را از دست نداده‌اند، نه تنها به جان هم نمی‌افتند، بلکه احساس همدلی و ابراز همدردی نسبت به یکدیگر جزو سرشت‌شان است. در این داستان می‌بینیم شخصیت‌ها به رغم ظلم‌ها و بیدادگری‌هایی که تحمل می‌کنند، به رغم تحقیرها و توهین‌ها، باز هم انسان می‌مانند. آثار داستایفسکی علاوه بر جنبه‌های روان‌شناسانه و تجزیه و تحلیل دقیق ویژگی‌های روحی و اخلاقی آدم‌ها، ادعا نامه‌ایست علیه تفاوت طبقاتی و ظلم بی‌رحمانه‌ای که از سوی طبقات مرفه و دولت‌مردان به طبقه محروم و فرودست تحمیل می‌شوند.

پرویز شهدی
به‌سخن
9786009484447
۱۳۹۴
۵۰۴ صفحه
۱۴۴۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
شب‌های روشن
شب‌های روشن کمی دورتر، زنی که به میله‌های نرده تکیه داشت به آب تیره کانال خیره مانده بود. کلاه زرد رنگ زیبایی بر سر و شنل کوتاه و سیاه رنگی بر شانه داشت. با خود فکر کردم:‹‹ دختر جوانی است که مطمئنا موهای سیاهی دارد.›› ظاهرا صدای قدم‌هایم را نشنید. وقتی با نفس حبس شده و قلبی که به شدت می‌زد از ...
رنج‌کشیدگان و خوارشدگان
رنج‌کشیدگان و خوارشدگان آن‌وقت عاقبت رمانم از چاپ درآمد. دیرزمانی پیش از درآمدنش غوغایی در دنیای ادبیات به راه انداخت. بلینسکی از خواندن دست‌نوشته‌ام مثل یک کودک در پوست خودش نمی‌گنجید. نه! اگر تا به حال اصلا شاد بوده باشم، شادی‌ام در نخستین لحظه‌های سکرآور موفقیتم نبوده، بل پیش از آن بوده که حتی دست‌نوشته‌ام را برای احدی بخوانم؛ در آن شب‌های درازی ...
جنایت و مکافات
جنایت و مکافات در غروبی داغ از نخستین روزهای ماه ژوییه، جوانی از اتاقک زیر شیروانی خود در محله «نجاران» خارج شد و به خیابان اصلی قدم گذاشت، آن چنان‌کهگویی نمی‌دانست به‌کجا می‌خواهد برود، نرم نرمک مسیر پل «کوکوشکین»را در پیش گرفت.
نیه توچکا
نیه توچکا ((با این وصف گوش کن! وقتی من مردم تو بچه‌های مرا دوست خواهی داشت، این طور نیست؟ تو ایشان را مثل بچه خودت دوست خواهی داشت. آخر به یاد بیاور که هم تو را مثل بچه خودم دوست داشته‌ام.)) من بی‌آنکه بدانم چه می‌گویم، در حالی که از فرط هیجان و گریه نفسم بند آمده بود به زحمت گفتم: ((بلی، بلی!))
نازنین و بوبوک (11 داستان کوتاه)
نازنین و بوبوک (11 داستان کوتاه) نویسنده در داستان بوبوک به دنبال جنازه‌ای به گورستانی کثیف و گندابی می‌رود، و چنان به مردگان نزدیک می‌شود که گفت و شنود درون قبرها را می‌شنود: سرلشکری که در 57 سالگی مرده و به خنجرش می‌نازد، یا دادستان تازه ‌واردی که چهل هزار روبل کسر صندوق داشته است و...، و این‌ها ماجرای زندگانی کسانی است که در گورستان آرمیده‌اند.
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها