رمان خارجی

آن سوی رود میان درختان

(Across the river and in to the trees)

نمی‌دانم چقدر فرمانده گروهان از دست دادیم و جایگزین کردیم و باز از دست دادیم. آن‌ها هم نه درست کردنی‌اند نه کاشتنی که مثل سیب‌زمینی از این طرف بکاری و از آن طرف سبز شود... یادم هست که وقتی تیر می‌خوردند فکر می‌کردیم اگر همان‌جا با گلوله خلاص‌شان کنیم و به خاک بسپاریم، راحت‌تر از این است که برشان گردانیم به عقب. منتقدان، شخصیت سرهنگ در این رمان را نزدیک‌ترین شخصیت داستان همینگوی به خودش می‌دانند، نماینده نسلی که جنگ و آثار آن را با تمام وجود لمس کرده‌اند و می‌خواهند به زندگی عادی برگردند، اما خاطرات جنگ رهاشان نمی‌کند. نگاه انتقادی همینگوی به عملیات آمریکایی‌ها و متفقین باعث شد رمان آن سوی رود میان درختان چندان جدی گرفته نشود.

افق
9789643696610
۱۳۹۴
۲۸۸ صفحه
۸۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
ارنست همینگوی
صفحه نویسنده ارنست همینگوی
۳۷ رمان ارنِست میلر هِمینگوی از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» شناخته می‌شود. ارنست همینگوی همه عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمی‌شدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش‌گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات‌وحش آفریقا تا ماهی‌گیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. این روحیه ...
دیگر رمان‌های ارنست همینگوی
مردان بدون زنان
مردان بدون زنان مانوئل گارسیامرا، رو به موت بود. همه روزنامه‌ها شماره‌ مرگش را از قبل آماده کرده بودند. پس از مرگش گاوبازها نفس راحتی کشیدند، زیرا توی میدان کار‌هایی می‌کرد که آن‌ها از دست‌شان بر نمی‌آمد. همه‌شان زیر باران در مراسم تشییع او حرکت کردند. یکصد و چهل‌ و هفت گاوباز…
برف‌های کلیمانجارو
برف‌های کلیمانجارو حالا به مرگ اهمیت نمی‌داد. همیشه از درد هراس داشت. او هم به اندازه هرکس دیگری طاقت درد را داشت، اما وقتی طولانی می‌شد کم می‌اورد، ولی حالا با چیزی درگیر بود که سخت هراس‌انگیز می‌نمود و درست همان لحظه که حس کرد از پا درآمده، دردش تمام شده بود.
ستون پنجم
ستون پنجم در خلال جنگ‌های داخلی اسپانیا، یک آمریکایی به نام فیلیپ راولینگ، در پوشش خبرنگاری که برای روزنامه‌های آمریکایی خبر تهیه می‌کند، به عملیات ضدجاسوسی به نفع کمونیست‌ها و بر ضد فاشیست‌های تحت فرمان ژنرال فرانکو، می‌پردازد. در محل اقامت موقت وی ـ هتل فلوریدای شهر مادرید ـ دو خبرنگار آمریکایی دیگر به نام‌های رابرت پریستون و دورتی بریجز زندگی می‌کنند. ...
پیرمرد و دریا
پیرمرد و دریا پیرمردی بود که تنها در قایقی در گلف استریم ماهی می‌گرفت و حالا هشتاد و چهار روز می‌شد که هیچ ماهی نگرفته بود. در چهل روز اول پسربچه‌ای با او بود. اما چون چهل روز گذشت و ماهی نگرفتند...
آدمکش‌ها
آدمکش‌ها هر دو از در زدند بیرون. جورج از پنجره نگاه‌شان کرد که از زیر تیر چراغ‌برق رد شدند و رفتند آن‌طرف خیابان. با آن پالتوهای چسبان و کلاه‌های لبه‌دارشان، شبیه هنرپیشه‌های نمایش‌های واریته بودند.
مشاهده تمام رمان های ارنست همینگوی
مجموعه‌ها