بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
تنهایی (داستانهایی کوتاه از برتراند راسل و دیگران) مجموعه داستان
زن صاحبخانه در حالی که پشتش را به ظرفشویی تکیه میداد، شروع به گلهگذاری از دشواریهای زندگی کرد. مشکلاتی را که خانم لاری بر میشمرد برای زن خدمتکار قابل درک نبود. از نظر خانم وات مشکلات زن صاحبخانه به شکلی نبود که جای گله و شکایت باقی بگذارد. خانم لاری شوهرش را که تاجر متمکنی بود، چند سال پیش از ...
کلهپوک و عاقل (20 افسانه ترکمنی) مجموعه داستان
این کتاب مجموعهای است از 20 افسانه که از زبان ترکمنی به فارسی ترجمه شدهاند: یکوجبی و سگش، کلهپوک و عاقل، قصر دیوها، اسب دریایی، موش حریص، مار چهلسر، گلنار و افسانههای دیگر.
فضاهایی برای عبور (از حالها و هواهای تازه در داستان) مجموعه داستان
کتاب حاضر دربردارندة مجموعه داستانهای کوتاه و روایتهای مختلفی از نویسندگانی چون: «جان آپدایک»، «راسل ادسون»، «مارگارت اتوود»، «رولان توپور»، «دیو اگرز»، «خولیو کورتاسار»، «هانری میشو» و ...، با عنوانهای «خیلی زود به آرامش میرسی»، «فضایی برای عبور»، «کوه از کاه»، «حسّ خون»، «کاسه در دست»، «در مجاورتی مدید»، و ... است. لازم به ذکر است در پایان کتاب، بیوگرافی ...
دوران طلایی دلشکستگی
بعد از رفتن او، شهری که در آن زندگی میکردیم صاف شد، مثل کف دست. صدا با خود آواز آورده: آواز راننده کامیونی که پنج مایل از شرق راه آمده بود. چیزی نمیتوانست نوحه او را ببرد. یک راه طولانی فلاکت اینجا و آنجا در حالی که غبار جاده را میرفت. او هم به خانه آمده بود به کمد لباسی ...