نمایش‌نامه

کسوف و تمام صبح‌های زمین

کسوف که منطقه صفر نامیده بودمش: حاصل گرفتن ذره‌بین روی یک نقطه‌ی عفونی نقطه ضعف تاریخ پر تفاخر بشری‌ست: جنگ و بی‌آرامی و مهاجرت، واقعیت رنج. تمام صبح‌های زمین هم همین است، در بستر و حال و هوایی دیگر: واقعیتی از نسل‌کشی. تنهاماندگی، ضعف پاسخ‌دهنده در برابر پرسش‌گر، راز آلودگی این مسیر و در نهایت، تحقیق تاریخی در خصوص هر دو واقعه‌ی تراژیک.

دیبایه
9786002121677
۱۳۹۴
۱۰۸ صفحه
۲۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ایوب آقاخانی
راهنمای عملی نمایش‌نامه‌نویسی برای رادیو به همراه 2 درام رادویی نمونه‌وار (نیمه‌تنه ارغوانی و بیلی بتگیت)
راهنمای عملی نمایش‌نامه‌نویسی برای رادیو به همراه 2 درام رادویی نمونه‌وار (نیمه‌تنه ارغوانی و بیلی بتگیت) نمایش رادیویی، نمایشی است ارزان، با مناسک ارتباطی ویژه آن چرا که مخاطبان نمایش رادیو برعکس تئاتر سینما و حتی تلویزیون مخاطبان اسیر نیستند. آن‌ها می‌توانند هم زمان با برقراری ارتباط با نمایش به هر کاری به دلخواه بپردازند و در هر موقعیتی آن را بشنوند. همین مقوله سبب می‌شود که با نمایش دشوارتری به لحاظ نوشتن و تولید مواجه ...
امپراتور و آنجلو (نمایش‌نامه 2 زبانه)
امپراتور و آنجلو (نمایش‌نامه 2 زبانه) مریم: چطور نباشم؟ (ناگهان، گریان و بی‌امان، خود را بیرون می‌ریزد.) خسته شدم. هیچ‌کس نمی‌دونه کجان! من به امید اون‌ها اومدم تو این خراب‌شده. دو تا برادر و یه عموی شوهرم همین‌جا بودن. تو اوکلند. الآن هیچ‌کس نمی‌دونه کجان! شوهرم و بچه‌هام مرده‌ن. تو جنگ آمریکا و عراق مرده‌ن. همه امیدم به این چند نفر بود. نیستن! هیچ‌جا نیستن! تا ...
3 نمایش‌نامه اقتباسی (فصل خون  شمعدانی‌ها  3 گانه پاریسی)
3 نمایش‌نامه اقتباسی (فصل خون شمعدانی‌ها 3 گانه پاریسی) ایوب آقاخانی زاده‌ی 1354 تبریز از نویسندگان مطرح و موفق نسل سوم نمایش‌نامه‌نویسان کشور است. از میان آثارش نمایش‌نامه‌های آنجا پشت در، دوئتی کوتاه برای پاییز، گیل گمش، ماه بر ترک اسب پیر، امپراتور و آنجلو، رودکی جادوگر واژگان سبز، روزهای زرد، مرثیه‌ای برای یک سبک وزن، جنوب از شمال غربی، زمین مقدس، رویاهای رام نشده، مومیا، منطقه صفر{کسوف}، نام ...
2 نمایش‌نامه (نام همه مصلوبان عیسی است رویاهای رام نشده)
2 نمایش‌نامه (نام همه مصلوبان عیسی است رویاهای رام نشده) نمی‌دونم واسه چی می‌پرسین و کی هستین. این روزها نمی‌شه درست تشخیص داد کی حق داره بپرسه، کی نه! حرف، یک کلمه این ور اون ور می‌زنی،‌ می‌چسبوننت یه تیره‌ و دسته‌ای، بیا و جمعش کن! اسمم «فردوسه». من دوستش بودم. با این وضعیت بهتره بگم دوستش هستم. تو این نجاری کار می‌کرد. عاشق سینما بود. ولش می‌کردی تو «مولن ...
تمام صبح‌های زمین
تمام صبح‌های زمین جمیله: پس... صدا: و چون دلش نمی‌خواد شما رو درگیر این ماجرا بکنه، چیزی از این کاراش به شما نمی‌گه. جمیله: ... صدا: با شناختی که از شما پیدا کردم، تو اون مقطع کار درستی کرده. جمیله: ... پدر و مادر منو کشتن؟ صدا: پدربزرگتون این‌طور فکر می‌کرده. جمیله: شما چطور فکر می‌کنید؟ جمیله: (خیره است و بی‌جواب و طنین به طرف مقابلش!)...
مشاهده تمام رمان های ایوب آقاخانی
مجموعه‌ها