نمایش‌نامه

تراموایی به نام هوس

(A streetcar named desire)

اتوبوسی به نام هوس مفهومی قوی و عمیق دارد. ماجرای داستان در نیواورلئان اتفاق می‌افتد. داستان مربوط به تصویر عقب‌افتاده‌ای از زیبایی زنی حساس در محیطی نامناسب است. بلانچ دوبوآ اکنون با رویاهایش، همراه با خاطرات تلخ یک عشق شکست‌خورده، مدتی است که اسیر چنگ شوهرخواهری دون‌صفت قرار گرفته است. آهنگ نمایش‌نامه به سوی آنچه ما فکر می‌کنیم، احساس می‌کنیم، و به سوی آن در حرکتیم پیش می‌رود. ویلیامز در این نمایش‌نامه تضادهای عقیدتی شخصیت‌های داستانش را که هر کدام نماینده گروه خود هستند به طور منحصر به فردی بیان کرده است.

9786007443996
۱۳۹۴
۱۵۸ صفحه
۷۸۱ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
تنسی ویلیامز
صفحه نویسنده تنسی ویلیامز
۲۳ رمان تنسی ویلیامز نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود. از آثار مشهور وی می‌توان به نمایشنامه‌هایی همچون اتوبوسی به نام هوس، گربه روی شیروانی داغ، باغ وحش شیشه‌ای، شب ایگوانا و خالکوبی رز اشاره کرد. نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد.
دیگر رمان‌های تنسی ویلیامز
خال گل سرخ
خال گل سرخ وقتی یکی از دوستان دخترم رقص یادم می‌داد، ازش پرسیدم: چطور می‌فهمی پسرها از کدام طرف می‌روند؟ او گفت: با بدنت احساس می‌کنی! گفتم: چطور با بدن می‌توان احساس کرد؟ گفت: با چسباندن به او! به همین علت به تو می‌چسبیدم! متوجه نبودم که...
با من مثل باران حرف بزن و بگذار بشنوم
با من مثل باران حرف بزن و بگذار بشنوم کتاب‌های قطور و نوشته‌های نویسندگان مرده را خواهم خواند و با آنها احساس نزدیکی خواهم کرد، حتی بیشتر از آدم‌هایی که قبل از کناره گرفتن از دنیا، می‌شناختم‌شان.
آخرین ساعت‌های طلای ناب من
آخرین ساعت‌های طلای ناب من می‌گویند تمام لذات دوران کودکی به اندازه نصف لذتی که بزرگسالان از فساد می‌برند نیست....
نزول اورفیوس
نزول اورفیوس نزول اورفیوس یک نمایشنامه است که با الهام از سرگذشت اورفیوس، پسر آپولون خدای شعر و موسیقی از همسری زمینی، نوشته شده است.
شام نامطبوع اطلسی‌های لگدمال شده پسر مونی گریه نمی‌کند اتاق تاریک (4 نمایش‌نامه)
شام نامطبوع اطلسی‌های لگدمال شده پسر مونی گریه نمی‌کند اتاق تاریک (4 نمایش‌نامه) دوروتی: به نظر خیلی دوره. مسکونی نیست. مرد جوان: مسکونی نیست ولی دور هم نیست. دوروتی: با چی می‌تونم بیام؟ منظورم وسیله نقلیه‌س؟ مرد جوان: دوچرخه برادرزاده‌تون رو قرض بگیرید. دوروتی: امشب جلسه پیشاهنگیه. دوچرخه‌ش رو لازم داره. مرد جوان: پس پیاده بیاید. نمی‌میرید که! دوروتی: از کجا می‌دونی؟ شاید بمیرم. من اهل بوستونم. مرد جوان: خانم عزیز، بوستون 1 ...
مشاهده تمام رمان های تنسی ویلیامز
مجموعه‌ها