رمان خارجی

تصادف

(Lacciden)

فردریک دار در این رمان، خواننده را با فضای یکی از روستاهای جنوب فرانسه و خرده‌فرهنگ‌های محلی آشنا می‌سازد چارچوب داستان یک مدرسه ابتدایی دو کلاسه و بازیگران آن یک زوج نامتناسب و دختر جوانی است که در اولین شغلش، به آموزگاری این دبستان منصوب شده است. ورود فرانسواز کاسل به روستا، سرآغاز روابطی پرتنش میان او و مدیر / آموزگار دیگر دبستان و همسر اوست. روابطی که با رمز و راز ادامه می‌یابد و به زودی به فاجعه‌ای نامنتظر می‌انجامد...

عباس آگاهی
9786006732589
۱۳۹۴
۱۵۶ صفحه
۲۵۳ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده فردریک دار
۱۵ رمان Frédéric Dard (né Frédéric Charles Antoine Dard le 29 juin 1921 à Jallieu (Isère), France - 6 juin 2000 à Bonnefontaine, Fribourg, Suisse) était un écrivain principalement connu – dans une production extrêmement abondante – pour les aventures du commissaire San-Antonio, souvent aidé de son adjoint Bérurier, dont il a écrit cent soixante-quinze aventures depuis 1949. Parallèlement aux "San-Antonio" (l'un des plus gros succès de l'édition française d'après-guerre), Frédéric Dard a produit sous son nom ou sous de nombreux pseudonymes ...
دیگر رمان‌های فردریک دار
زهر تویی
زهر تویی ویکتور مندا که زمانی در یکی از رادیوهای پاریس مجری برنامه‌ای کم و بیش موفق بود، با تعطیلی این برنامه بیکار می‌شود و در جست‌و جوی کاری جدید به سواحل جنوبی فرانسه می‌آید. قمار خیلی زود او را از هستی ساقط می‌کند، تا جایی که دلزده و افسرده، جتی لحظه‌ای به فکر پایان دادن به زندگی خویش می‌افتد. به‌دنبال یک ...
بچه پرروها
بچه پرروها در آن شب پسردایی مست نمی‌شد. در حالی که دست‌هایش را روی شکمش گره کرده بود، با قیافه‌ای که به وحشتم می‌انداخت، نگاه سنگینی به من دوخته بود. چشم‌های ریز و خون‌آلودش به نحو تحمل‌ناپذیری خیره می‌شدند. برای این‌که از زهر نگاهش در امان بمانم، به پنجره باز نزدیک شدم.
مرگی که حرفش را می‌زدی
مرگی که حرفش را می‌زدی
بزهکاران (همه با ظاهری معصوم)
بزهکاران (همه با ظاهری معصوم) حتما به من می‌گویید وقتی آدم در جایی بزرگ می‌شود، بالاخره به تدریج به آن عادت می‌کند، و آن را دوست دارد؟ بسیار خوب، ملاحظه می‌کنید که چنین نیست. من همیشه از لئوپولدویل متنفر بودم، احتمالا به این دلیل که همیشه آن را به همان شکلی که هست دیده‌ام: یعنی غمناک و تصنعی. شهرها نباید یک‌باره و به دست یک ...
قیافه نکبت من
قیافه نکبت من اگر شما قیافه قبلی من را دیده باشید، امیدوارم یادتان بیاید که بینی‌ام بی‌عیب، لب‌هایم خوش‌ترکیب و چهره‌ام دارای هماهنگی انکار ناپذیری بود. بعد از عمل جراحی، هر بار که خودم را در آینه می‌دیدم، احساس رو به رو شدن با مردی ناشناس را داشتم...
مشاهده تمام رمان های فردریک دار
مجموعه‌ها