رمان ایرانی

زندگی منفی 1

می‌نشیند روی صندلی چوبی آشپزخانه. لرز دارد. سردش است. تکیه می‌دهد به صندلی و به کابوسی که دیده فکر می‌کند. کابوس‌ها دست از سرش برنمی‌دارند. اوایل کم‌تر بود و حالا بال و پر گرفته شبی نیست که بخوابد و مردان اسلحه به دستی که صورتشان را پوشانده‌اند بعد از طی چند قاره و هزاران کیلومتر سراغش نیایند.

هیلا
9786005639322
۱۳۹۲
۲۴۸ صفحه
۲۳۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های کیوان ارزاقی
شورآب
شورآب بارها گفته بود خوش به حال هنرپیشه‌های تئاتر و سینما که وقت و بی‌وقت مردن را تمرین می‌کنند و هر بار با تشویق تماشاچیان می‌فهمند در کدام نقش بهتر مرده‌اند. مرگ در اردیبهشت با بوی بهارنارنج بهتر و تاثیرگذارتر بوده یا مردن در فصل خزان برگ‌ها در ساحل دریای شمال!
سرزمین نوچ
سرزمین نوچ هنوز عماد روی صندلی ننشسته که صنم می‌گوید: عماد، تو هنوز از کارم چیزی نگفتی. Oh..Sorry یادم رفته بود. چند وقتی بود که آلکس دنبال کارمند می‌گشت. چون خیلی از مشتری‌هایش ایرانی‌اند، می‌خواد یه کارمند ایرانی بگیره. تو هم که انگلیسی‌ات خیلی خوبه. بهش گفته بودم داری می‌آی. صنم با موهاش بازی می‌کند. زل زده است به اتوبان. وقتی آرش و صنم ایران ...
بی نازنین
بی نازنین مانی با ایمیلی عجیب از زنی به نام سایه مواجه می‌شود و با زیرکی پاسخ می‌دهد و جواب می‌گیرد. رفته‌رفته رابطه‌ای اینترنتی شکل می‌گیرد، اما در ادامه پای آدم‌هایی به ماجرا باز می‌شود که مانی فکرش را هم نمی‌کرد. حالا او باید با حقایقی از زندگی و مسائل گذشته‌اش روبه‌رو شود.
مشاهده تمام رمان های کیوان ارزاقی
مجموعه‌ها