در فراسوی قرنها و در سرزمینی خیالی، شهریاری به نام سنگور، فرمانروای امپراتوری عظیمی است که خود را برای جشن ازدواج دخترش آماده میکند. یکباره خواستگاری دیگر که با دختر پادشاه پیمانی دیرینه داشته از راه میرسد، اینچنین شهر ماسابا به صورت «تروا»ی محاصره شده و «تبا»ی دستخوش کینه و نفرت درمیآید. جنگ و خونریزی جای جشن و پایکوبی را میگیرد و شهریار سنگور در آخرین دقایق عمرش آخرین تصمیم زندگیاش را میگیرد...