مجموعه داستان خارجی

تازه‌کارها

یوسا هفت داستان این کتاب در میانه قرن بیستم نوشت، زمانی که جوان، دانشجو و شیفته‌ تجربه‌های متفاوت ادبی بود. فضای داستان‌ها به‌شدت بومی و شخصیت‌ها و مضامینی که پرورانده، برخواسته از واقعیت‌ها و تجربه‌های دوران جوانی اوست. شورو هیجان نوشتن و کشش و تعلیقی که در این داستان‌ها مشهود است، ما را با وجه دیگری از آثار این نویسنده بزرگ روبه‌رو می‌کند.

9786002531957
۱۳۹۵
۱۵۶ صفحه
۳۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
ماریو بارگاس یوسا
صفحه نویسنده ماریو بارگاس یوسا
۲۱ رمان خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا داستان‌نویس، مقاله‌نویس، سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار اهل پرو است. یوسا یکی از مهمترین رمان‌نویسان و مقاله‌نویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. ماریو بارگاس یوسا بیست ساله بود که اولین داستانش منتشر شد؛ داستان کوتاهی بود به اسم «سر دسته ها» که در یکی از نشریات پایتخت به چاپ رسید. اما راه درازی را در پیش داشت و شاید خودش هم آن قدر جاه طلبی نداشت که روزگاری نامش را در میان ...
دیگر رمان‌های ماریو بارگاس یوسا
قهرمان عصر ما
قهرمان عصر ما ماریو بارگاس یوسا با هر رمانش خواننده را شگفت‌زده می‌کند. او در این اثر، دو روایت موازی را به پیش می‌برد که اگرچه در پایان به هم می‌رسند، اما هر یک از سویه اجتماعی خاصی برخوردار است. حوادث رمان در جامعه معاصر پرو رخ می‌دهد و همه‌چیز با نامه‌های افرادی مشکوک شروع می‌شود که قصد باج‌خواهی از صاحب یک شرکت ...
قهرمان فروتن
قهرمان فروتن ماریو باگارس یوسا (1936) رمان قهرمان فروتن را در سال 2013 منتشر کرد، رمانی که بازگشتی بود به فضاهای زادگاهش پرو و فسادی که در لایه‌های آن رخنه کرده است. یوسا که سال 2010 جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد و تقریبا جایزه معتبری در ادبیات اسپانیایی‌زبان نبوده که از آن خود نکرده باشد. این رمان چند روایت ...
عیش مدام (فلوبر و مادام بوواری)
عیش مدام (فلوبر و مادام بوواری) شناخت آثار ماندگار کلاسیک و پی بردن به نقش آن‌ها در تحول ادبیات و هموار کردن راه نویسندگان دوران‌های بعد، برای خواننده ادبیات ضرورت مطلق دارد. گوستاو فلوبر در شمار نویسندگانی است که آثارش هم به اعتبار شخصیت‌ها و هم به سبب نوآوری‌هایی که راه‌گشای نویسندگان بعد از او، از هر مکتب و هر نحله، بوده بی‌گمان جایگاهی والا در ...
چه کسی پالومینو مولرو را کشت
چه کسی پالومینو مولرو را کشت دونیا لوپه التماس‌کنان زانو زد. چیزی نمی‌دانست،‌ چیزی درک نمی‌کرد. «من کاری نکردم، قربان. هیچی،‌ هیچی. دو تا بچه رو که اتاق می‌خواستن راهشون دادم. به خاطر خدا، فرض کنین مادرتونم، قربان،‌ تیراندازی نکنین ما نمی‌خوایم اینجا رسوایی چیزی پیش بیاد.»
رؤیای سلت
رؤیای سلت سرگذشت راجر کیسمنت به تماشا گذاشته می‌شود. خاموشی می‌گیرد و پس از مرگش باز زاده می‌شود مثل نمایش آتش‌بازی که چون اوج گرفت و در شب انفجاری برپا کرد با بارانی از ستاره‌ها و تندرها نورها می‌بازد ساکت می‌شود و لحظاتی بعد رستاخیز می‌یابد با هیاهویی پرطنین پهنه آسمان را مالامال از حریق می‌کند.
مشاهده تمام رمان های ماریو بارگاس یوسا
مجموعه‌ها