رمان ایرانی

تخت بخواب

حسین یعقوبی سال‌هاست که داستان می‌نویسد و ترجمه می‌کند. او بیشتر به واسطه‌ فعالیت‌هایش در حوزه‌ی ادبیات طنز شناخته شده است. رمانِ جدیدش «تخت بخواب» را با رگه‌های طنزی اجتماعی نوشته است. رمان درباره‌ روزگارِ یک نویسنده‌ جوان و ایده‌آلیست است که موفق می‌شود با کمک دیگران شغلی در یک اداره‌ی ملال‌آور در تهران پیدا کند. او در آرزوی نوشتن یک شاهکار است و برای همین با دوستانش که کارگاه‌های ادبی و داستان‌نویسی دارند مشورت می‌کند تا سوژه‌ای برای نوشتن این شاهکار بیابد. در همین حین فضای کارمندیِ خسته‌کننده‌ای که او واردش می‌شود، آدم‌هایی را مقابلش قرار می‌دهد که آرزوها و امیالی حقیر دارند و این تازه ابتدای داستان اوست... یعقوبی رمانی رئالیستی با رگه‌های طنز نوشته درباره‌ «حقارت» و شاید نمایش میان‌مایگی در بخشی از جامعه‌ امروز. رمانی که تلاش می‌کند با استفاده از انواعِ خُرده‌شخصیت‌های ریز و درشت یک ساختارِ پُرتناقض را نمایش دهد که درش کلیتِ جامعه به‌تدریج فردیت را از بین برده و او را رام می‌کند. در این فرایند یعقوبی تلاش کرده بیش از هر چیز برای مخاطبش قصه بسازد و انبوهی آدم که شاید در مسیر این حقارت قرار گرفته‌اند.

چشمه
9786002294531
۱۳۹۵
۱۶۰ صفحه
۳۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
حسین یعقوبی
صفحه نویسنده حسین یعقوبی
۶ رمان حسين يعقوبي -نويسنده روزنامه نگار مترجم نمايشنامه نويس -فعاليت نويسندگي اش را با همكاري با نشريه مهر در سال 1376 آغاز كرد.نخستين كتاب او نشان پنجم حماقت در سال 79 منتشر شد.در سال 84 با داستان تو مي ميري به همين سادگي برنده جايزه ادبي صادق هدايت شد.مجموعه داستانهايش در كتاب محرمانه هاي رومئو ژوليت منتشر شده است
برخي از آثار منتشر شده او عبارتند از:
1.نشان پنجم حماقت./جملات قصار طنز/جامعه ايرانيان/1379
2.اژدهاي دگرانديش/قصه هاي مدرن جن و پري/روزنه/1381
3.تارخ ...
دیگر رمان‌های حسین یعقوبی
محرمانه‌های رومئو و ژولیت (مجموعه داستان‌های کوتاه)
محرمانه‌های رومئو و ژولیت (مجموعه داستان‌های کوتاه) حسین یعقوبی احتمالا یکی از نوابغ بشریت خواهد شد. او طنزنویس نسل ‌آینده است. من تعهد کرده‌ام تا حد امکان او را تحسین کنم که اگر جهان ارزش‌های او را نشناخت من مقصر نباشم.
امشب نه شهرزاد
امشب نه شهرزاد امشب نه شهرزاد... یک درام عاشقانه درباره زندگی تدریجی و مرگ قطعی، یا طنزی سیاه درباره عشق و توهم عشق؟... تعریف کردن همیشه یک جور محدود کردنه.
اتفاق ممنوع نیست
اتفاق ممنوع نیست مجتبی پانزده‌سالش بود که عاشق دخترخاله نرگسش شد. خیلی ساده لبه پنجره نشسته بود و داشت بیرون را نگاه می‌کرد که دید دختری که روسری قشنگی سرش است دارد می‌آید طرف خانه‌شان. مجتبی چشم‌هایش ضعیف بود و دوست نداشت عینک بزند، برای همین با تنگ کردن چشم‌هایش فقط متوجه شد که نرگس صورت گردی دارد. و عاشقش شد. اول کتاب‌‌هایش ...
تهران دنیا تمام‌وقت
تهران دنیا تمام‌وقت در نور کم سالن به کتاب نگاه می‌کنم. روی جلدش نوشته: دیو: از افسانه تا واقعیت. گیج می‌پرسم «تشکیلات شما این کتاب رو چاپ کرده؟» «نه، دیدم شک داری، فقط خواستم بدونی وقتی یه موجودی مثل دیو می‌تونه واقعیت داشته باشه، تشکیلات ما هم می‌تونه واقعی باشه.» حرفش به‌ نظرم منطقی بود، اما... امیررضا، جوانی ناکام در عشق، با مرد مرموزی ملاقات می‌کند ...
مشاهده تمام رمان های حسین یعقوبی
مجموعه‌ها