فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
پرسه در حوالی داستان امروز 1 (15 داستان از 15 نویسنده) مجموعه داستان
با نویسندههای این داستانها آشناییهای کوتاه یا طولانی و به علتهای مختلف و متفاوت داشتهام، برخیشان جوان بودهاند (یک نفرشان هجده ساله حتا) و برخیشان نزدیک به سنوسال خودم. به جز یکی هیچ کدام تاکنون کتابی منتشر نکردهاند، گرچه اغلبشان مجموعهیی اکنون آمادهی انتشار دارند.
کاپوچینو با نون تست (داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
از زمانی که یادم میآید عاشق این بودم که بایستم و آدمهایی را که در خیابان رفت و آمد میکنند، نگاه کنم، این عادت را از عمهام به ارث بردهام، وقتی که من چهارده ساله بودم،با ماشین تصادف کرد و دیگر هیچ وقت نتوانست راه برود. از همان موقع همیشه او را دیدهام که روی صندلی چرخدارش روی ایوان مینشست ...
دماغ (گزیدهای از بهترین داستانهای کوتاه روس)
بسیاری از بهترین رمانها و داستانهای کوتاه دنیا به نویسندگان گذشته روسیه تعلق دارند. داستانهای این مجموعه، گزیدهای است از چند کتاب که میتوان آنها را جزو بهترین داستانهای کوتاه روس در ادوار مختلف دانست. کنار هم قرار گرفتن آثار این نویسندگان بزرگ، موجب میشود تا تنوع نگاه و سبک و نیز نقاط اشتراک پیدا و پنهانی را در آثارشان ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
جلاد و داستانهای دیگر از نویسندگان سوئد
منشا ادبیات داستانی سوئد را باید در روایتهای شفاهی به نام «ساگا» جست که گرچه نشان مکتوبی از خود بهجا نگذاشتهاند نقل سینه به سینهشان که ادامه یافته بر ادبیات داستانی کشور تاثیر نهاده است و به گفته لئون تورن مورخ ادبی، «نوستالژی» آن بهجا مانده؛ به نحوی که سلما لاگرلوف داستانپرداز شهیر و برنده نوبل در ادبیات، «ساگای ...