فرمانده با خونسردی رفتن آنها را تماشا میکرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره میکرد، دیگران را هم به خطر میانداخت. میگفت خیلیها کشته میشوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته میشوند...
خانه روبهرویی
جوکی وقتی از پنجرهاش بیرون را نگاه کرد، لرزه به تنش افتاد. خانه روبهرویی آن طرف خیابان را زن بیحیایی گرفته بود. پاسی از شب گذشته، مردها میآمدند و در خانه را میزدند، اگر جشن و تعطیلات بود، بعدازظهرها هم پیداشان میشد. گاهی روی ایوان خانهاش لم میدادند، سیگار میکشیدند، توتون میجویدند و توی گنداب رو تف میانداختند. هر فسق ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مرگ پوتیا (داستانهایی از ادبیات آلمان)
ادبیات، یا هر آن هنری که ابزار بیاناش زبان است، پیوسته و به میزانی رفیع آفرینشگری نقادانه به بار مینشاند؛ زیرا زبان خود نقد زندگی است. زبان نام میبرد، مصداق می یابد، معلوم میکند و داوری هم. و به این ترتیب جان میبخشد. یگانگی هر آنچه انسانی است، آری، یکپارچگی پرسمان بشری در زبان است که تجلی مییابد... داستانهایی که ...
تا مرگ ما را از هم جدا کند
مجموعه حاضر که از داستانهای کوتاه پلیسی - جنایی تشکیل شده است، میکوشد آثار روز دنیا در این ژانر را که از ژانرهای همواره محبوب داستان دوستان بوده، به مخاطبان ارائه دهد.
جذابیت و هیجان نهفته در این گونه ادبی و رویارویی خلافکاران زیرک و کارآگاهان کارکشته، خواننده را تا پایان با خود همراه میکند و کوشش برای یافتن پاسخ پرسش ...
مسافر خوشبختی (106 داستان کوتاه از آثار بزرگترین نویسندگان جهان به همراه جملاتی از مشاهیر)
کتاب 100 گلچینی از داستانهای کوتاه نویسندگان مطرح دنیاست که تجربیات، احساسات و مقاطع حساس و سازنده زندگی انسانها را روایت میکند، انسانهایی که دارای ملیت، مذهب و فرهنگهایی متفاوتاند. اما زبان ساده و صمیمی کتاب، گویی زبان مشترک همه انسانهاست که از دل برخاسته و بر دل مینشیند. میتوان در انتهای هر داستان، اشک و لبخند را در یکجا ...