لئونارد کوهن در کتاب «پوچی همراه من است» به صحبتهایی با خدای خویش میپردازد و نظریاتش درباره عشق، شهرت، موسیقی، رقص و ناملایمات زندگانی را با خدای خویش مطرح میسازد. کوهن نثر بسیار منحصر به فردی دارد و زبان او پیچیده است.
قصههای خندهدار پدربزرگ
این کتاب، کار جمعی از نویسندگان و تصویرگران کشور فرانسه است که به وسیله خانم خدیجه بهشتی برای کودکان پیشدبستان و اول و دوم دبستان به فارسی برگردان شده است.
کتاب در برگیرنده مجموعهای از قصههای کوتاه و خواندنی و شاد برای بچههاست.
19 پرچم
چهار روز پیش، پانزدهمین پرچم را بر فراز پانزدهمین قبر برافراشتیم. سه روز قبل، تمام ذخیره غذاییمان در انبار سوخت، دو روز است نخوابیدهام. سرمان به شدت درد میکند. دیروز سه نفر از دیگر دوستانمان در بمباران جان سپردند و سه پرچم دیگر...
57 داستان کوتاه
آیا میدانستید که عقاب قبل از شروع طوفان متوجه نزدیک شدنش میشود؟
عقاب به نقطهای بلند پرواز میکند و منتظر رسیدن باد میشود.
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
تهدید و داستانهای دیگر
... سیم محال است، برای این که درخت را زخمی میکند
- وقتی کالبی با تمام سنگینیاش با آن آویزان شود به شاخهای بسته شده برمیخورد ـ و این را، در آن روزها که سالمسازی محیطزیست اهمیت داشت، ما نمیخواستیم، میخواستیم؟ کالبی نگاه تشکرآمیزی به من کرد و ختم جلسه اعلام شد...