۱۵ رمان
Frédéric Dard (né Frédéric Charles Antoine Dard le 29 juin 1921 à Jallieu (Isère), France - 6 juin 2000 à Bonnefontaine, Fribourg, Suisse) était un écrivain principalement connu – dans une production extrêmement abondante – pour les aventures du commissaire San-Antonio, souvent aidé de son adjoint Bérurier, dont il a écrit cent soixante-quinze aventures depuis 1949. Parallèlement aux "San-Antonio" (l'un des plus gros succès de l'édition française d'après-guerre), Frédéric Dard a produit sous son nom ou sous de nombreux pseudonymes ...
قیافه نکبت من
اگر شما قیافه قبلی من را دیده باشید، امیدوارم یادتان بیاید که بینیام بیعیب، لبهایم خوشترکیب و چهرهام دارای هماهنگی انکار ناپذیری بود.
بعد از عمل جراحی، هر بار که خودم را در آینه میدیدم، احساس رو به رو شدن با مردی ناشناس را داشتم...
دژخیم میگرید
دانیل مرمه اولین بار بود که به اسپانیا میآمد. او برای گذراندن تعطیلات و نقاشی کردن، در نزدیکی بارسلون، اتاقی در یک مهمانسرای محقر کنار دریا گرفت. برای دانیل چشمانداز مدیترانه، صدای یکنواخت امواج و شنا در زیر آفتاب آتشین هم لذتبخش بود و هم الهامبخش. اما یک شب، غرق در خاطرات گذشته، در اتوبانی خلوت به سوی مهمانسرا میراند ...
بچه پرروها
در آن شب پسردایی مست نمیشد. در حالی که دستهایش را روی شکمش گره کرده بود، با قیافهای که به وحشتم میانداخت، نگاه سنگینی به من دوخته بود. چشمهای ریز و خونآلودش به نحو تحملناپذیری خیره میشدند. برای اینکه از زهر نگاهش در امان بمانم، به پنجره باز نزدیک شدم.
نان حلال
بلز دولانژ جوان بیکار و بیپولی است که در پی یافتن شغل، سر از یک شهرستان کوچک و دلگیر درمیآورد. او به طور اتفاقی، در باجه تلفن راه دور، کیف زنانه پر از پولی را مییابد. صاحب کیف، ژرمن، زنی بدلباس، اما جوان و زیباست. بلز در جستجوی او، به تنها بنگاه کفن و دفن شهر میرسد. جایی که در ...
آدم که نمیمیرد
نام باب تراخو، افتخار عالم بوکس و چهار بار قهرمان اروپا، همهجا با احترام به زبان میآید، اما قهرمانها هم، مثل همه آدمهای دیگر، پیر میشوند و باب در سی و چهار سالگی میداند که پایان کارش نزدیک است. ولی به رغم این، پافشاری میکند و میخواهد «آویختن دستکشها» را به تاخیر بیاندازد. مدیر برنامههای او، هماهنگ با رئیس «قصر ...