۱۵ رمان
Frédéric Dard (né Frédéric Charles Antoine Dard le 29 juin 1921 à Jallieu (Isère), France - 6 juin 2000 à Bonnefontaine, Fribourg, Suisse) était un écrivain principalement connu – dans une production extrêmement abondante – pour les aventures du commissaire San-Antonio, souvent aidé de son adjoint Bérurier, dont il a écrit cent soixante-quinze aventures depuis 1949. Parallèlement aux "San-Antonio" (l'un des plus gros succès de l'édition française d'après-guerre), Frédéric Dard a produit sous son nom ou sous de nombreux pseudonymes ...
تنگنا
داستان بر بستر گفتگوی دو زندانی محکوم به اعدام شکل میگیرد. فراری تبهکاری حرفهای است. ولی شارل بلوندوا کارخانهداری است که به قتل همسرش متهم شده است. او در بازگشت ناگهانی و پیش از موعدش از یک شکار، پی به خیانت همسرش میبرد. شارل به جای نشان دادن واکنش آنی، تصمیم میگیرد مانند یک شکارچی ماهر، گلوریا را به سوی ...
نان حلال
بلز دولانژ جوان بیکار و بیپولی است که در پی یافتن شغل، سر از یک شهرستان کوچک و دلگیر درمیآورد. او به طور اتفاقی، در باجه تلفن راه دور، کیف زنانه پر از پولی را مییابد. صاحب کیف، ژرمن، زنی بدلباس، اما جوان و زیباست. بلز در جستجوی او، به تنها بنگاه کفن و دفن شهر میرسد. جایی که در ...
بزهکاران (همه با ظاهری معصوم)
حتما به من میگویید وقتی آدم در جایی بزرگ میشود، بالاخره به تدریج به آن عادت میکند، و آن را دوست دارد؟ بسیار خوب، ملاحظه میکنید که چنین نیست. من همیشه از لئوپولدویل متنفر بودم، احتمالا به این دلیل که همیشه آن را به همان شکلی که هست دیدهام: یعنی غمناک و تصنعی. شهرها نباید یکباره و به دست یک ...
دفتر حضور و غیاب
داستان با ورود دختری هجده ساله، فروشنده کتابفروشی گاشه، به مطب پزشک آغاز میشود. آلین برتیه دختری زیبا و خوشقلب است که سرگذشت پررنج و دردش از او زنی کامل و بردبار ساخته است.
راوی ماجرا دکتر ایوژئوفروا است. حکایت او با معمایی آغاز میشود که میتواند رسوایی به بار بیاورد، اما با عشق و دلبستگی ادامه مییابد و گام ...
بچه پرروها
در آن شب پسردایی مست نمیشد. در حالی که دستهایش را روی شکمش گره کرده بود، با قیافهای که به وحشتم میانداخت، نگاه سنگینی به من دوخته بود. چشمهای ریز و خونآلودش به نحو تحملناپذیری خیره میشدند. برای اینکه از زهر نگاهش در امان بمانم، به پنجره باز نزدیک شدم.