رمان خارجی

مادربزرگ سلام رساند و گفت متأسف است

(My grandmother asked me to tell you shes sory)

اغراق نیست اگر فردریک بکمن را از پدیده‌های این سال‌های بازار کتاب در جهان بدانیم. این نویسنده جوان سوئدی با رمان مردی به نام اوه شهرت و محبوبیت بسیاری به دست آورد. میلیون‌ها نفر این شاهکار فراموش‌نشدنی را خواندند و عاشق شیوه داستان‌گویی بکمن شدند، به طوری که همه آثار او در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌ها در بازار آمریکا و اروپا قرار گرفت. مادربزرگ سلام رساند و گفت متأسف است رمان جذاب دیگری است از نویسنده‌ای خلاق، شوخ‌طبع و نکته‌سنج. داستان زندگی و مرگ و داستان یکی از مهم‌ترین حقوق انسان: حق متفاوت بودن.

نون
9786007141892
۱۳۹۶
۴۰۰ صفحه
۲۷۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فردریک بکمن
مردم مشوش
مردم مشوش مردم مشوش یک کمدی درخشان دربارە یک گروگانگیری غیرعادی است و مثل بقیه کارهای فردریک بکمن پر است از هیجان، غافلگیری و ــ به‌رغم همه اتفاقاتش ــ پر از شور زندگی. این رمان حکایتی پرپیچ ‌و تاب است از لحظات حساس و سرنوشت‌ساز؛ از اینکه چطور ما آدم‌ها نقش‌هایی را می‌پذیرم که از ما انتظار می‌رود و چطور این نقش‌ها ...
شهر خرس (پالتویی)
شهر خرس (پالتویی) موضوع این کتاب هاکی است. ـ ورزش محبوب خرس‌ها ـ اما شهر خرس و ساکنان آن در دل جنگل دغدغه‌های دیگری هم دارند. امیدها و رویاهای آن‌ها به بازوهای بازیکنان تیم هاکی گره خورده، اما ماجرایی که برای یکی از این بازیکنان و دختری جوان پیش می‌آید اتفاق‌های دیگری را رقم می‌زند... داستان این شهر کوچک داستان تمام جهان است. ...
برندگان
برندگان در ظرف فقط دو هفته همه‌چیز تغییر خواهد کرد. دو سال از اتفاقاتی که هیچ‌کس دوست ندارد به آنها فکر کند می‌گذرد. همه سعی کرده‌اند فراموش کنند و ادامه دهند، اما اینجا خاصیتی دارد که به سختی این اجازه را به کسی می‌دهد. ویرانی ناشی از یک طوفان کوبنده و وحشیانه، رقابتی قدیمی بین دو شهر را دوباره شعله‌ور می‌کند، ...
می‌خواهم سهمم را ببخشم
می‌خواهم سهمم را ببخشم دیشب مرگ را کنار ماشین له شده‌ام، درست بعد از تصادف ملاقات کردم. همه جا پر از خون بود، خون من. زن با همان ژاکت خاکستری کنارم ایستاده بود. با تردید نگاهم کرد و گفت: "قرار نبود این جا باشی!" از او می‌ترسیدم چون من یک برنده هستم، کسی که همیشه نجات پیدا می‌کند. و همه برنده‌ها همیشه از مرگ ...
مردی به نام اوه
مردی به نام اوه مردم می‌گفتند او تلخ است. شاید راست می‌گفتند. هیچ‌وقت عکس‌العمل خاصی در برابر این حرف نشان نداده بود. مردم اغلب او را ضد اجتماع می‌دانستند. اوه فکر کرد این یعنی او بیش ازحد به مردم اشتیاق ندارد. و در این مورد، با بقیه کاملا موافق بود. کاری به کار دیگران نداشت. در افکار خودش غرق بود. برای همسرش یک قفسه کتاب ...
مشاهده تمام رمان های فردریک بکمن
مجموعه‌ها