رمان خارجی

بینایی

(Seeing)

داستان بینایی از یک روز بارانی در یک حوزه اخذ رای در پایتختی بی‌نام آغاز می‌شود. از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پر نمی‌زند. بعد از ظهر است و هنوز هیچ‌کس برای دادن رای به حوزه نیامده است. مسئولین حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگان‌شان تلفن می‌زنند و از آن‌ها می‌خواهند تنور انتخابات را گرم کنند، گویا کسی قصد رای دادن ندارد، اما ساعت چهار به ناگاه حوزه اخذ رای شلوغ می‌شود. مردم، مصمم و شتابان، می‌آیند و رای خود را به صندوق می‌ریزند. فردای آن روز شمارش آرا آغاز می‌گردد. نتیجه باور کردنی نیست. بیشتر مردم رای سفید به داخل صندوق ریخته‌‌اند و احزاب تنها مقدار کمی از آرا را از آن خود کرده‌اند. هفتاد درصد آرا سفید است. مردم با رای سفید شورش کرده‌اند. آیا این رای سفید با کوری ارتباطی دارد؟

مروارید
2500110083774
۱۳۹۶
۳۱۲ صفحه
۳۶۵ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ژوزه ساراماگو
صفحه نویسنده ژوزه ساراماگو
۳۹ رمان ژوزه ساراماگو نویسندهٔ پرتغالی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.ساراماگو در دهکده‌ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل‌های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه ...
دیگر رمان‌های ژوزه ساراماگو
نقاشی
نقاشی اینکه نویسنده‌ای چنان بدرخشد که آثارش در مدت کوتاهی پس از چاپ نایاب شود، بدون تردید نشان دهنده اوج هنر و آفرینش است و ژوزه ساراماگو به این اوج رسیده است. کتاب نقاشی؛ ماجرایی کوبنده، صریح و تاثیرگذار است. احساسات و عواطف، تخیل و واقعیت، عشق و رویدادهای سیاسی زمینه اصلی این رمان بیادماندنی است.
خرده خاطرات
خرده خاطرات خرده خاطرات حکایت زندگی من و توست. با خواندن این خاطرات درمی‌یابیم که زندگی همه ما کم و بیش یک جور است. شیطنت‌های دوران کودکی، عاشقی، و عشق‌های نافرجام نوجوانی و پا گذاشتن به دوران منطق و حسابگری. خرده خاطرات حکایت خودنوشت و حدیث نفسی از خاطرات روزگار کودکی نویسنده‌ای‌ست که جهان را تکان داد. ساراماگو در این کتاب به ...
کوری
کوری کور شدم، کور شدم. فریادی‌ست وحشت‌آور دنیایی که همه ادعای بینایی می‌کنند، در حالی که همواره کورترین آدم‌ها آن‌هایی بودند که نمی‌خواستند ببینند نه آن‌هایی که به واقع نمی‌دیدند. این کوری سفید همه را به کام خود می‌کشد و در یک آن شعور و شرافت را از مردم می‌ستاند. دیگر نه تمدنی می‌ماند نه انسانیتی. تکنولوژی دیگر به کار نخواهد ...
آناخوسیفا
آناخوسیفا "دون خوان"، پادشاه پرتغال که دو سال پیش با "آناخوسیفا"، ازدواج کرده نذر می‌کند که اگر صاحب فرزندی شد صومعه‌ای برای همسرش احداث نماید .پس از تولد کودک، پادشاه کشیشی را مسئول ساختن صومعه می‌کند که خود در آرزوی پرواز با ماشین پرنده است" .بالتازار "مردی است که در این کار به کشیش کمک می‌کند" .بلیموندا "همسر بالتازار که دارای ...
مشاهده تمام رمان های ژوزه ساراماگو
مجموعه‌ها