رمان ایرانی

باید حرفای دیشبمو جدی می‌گرفتی

«باید حرفای دیشبمو جدی می‌گرفتی» بهار هشتاد و سه نوشته شد. نوشته سالها در محاق غیر مجاز بودن ماند و ماند تا با تمهیداتی، کمی از آن سمت و کمی از این سمت، توانستیم امسال مجوزش را بگیریم. برای این کتاب به چند جلسه در وزارت ارشاد، در دوره‌های مختلف چند وزیری که در طی این سال‌ها آمدند و رفتند و فراموش شدند، رفته باشم، نه من دیگر به یاد دارم و نه آن‌ها که ناگزیر پای جلسات‌شان نشستم و گفتند و گفتیم و شنیدیم و شنیدند. گاهی هم نه شنیدیم و نه شنیدند. خیلی چیزها که در جغرافیای داستان آمده حالا تغییر کرده. آبادان امروز با آن سال‌ها تفاوت دارد. باشگاه قایقرانی مورد علاقه‌ام دیگر نیست. گو که برخی آدم‌های این داستان هم دیگر نیستند...

9789641940623
۱۳۹۶
۱۸۴ صفحه
۱۳۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا مرزوقی
دور زدن در خیابان یک‌طرفه
دور زدن در خیابان یک‌طرفه -
پسین شوم
پسین شوم
زمانی که هم‌سنگر پیکاسو بودم (بچه‌محل نقاش‌ها 4)
زمانی که هم‌سنگر پیکاسو بودم (بچه‌محل نقاش‌ها 4) آیا اصلا همچین چیزی امکان دارد؟ این‌که دایی آدم با نقاش معروفی مثل پیکاسو، هم‌سنگر بوده باشد. اما «دایی سامان» در یادداشت‌هایش نوشته که چطور همراه پیکاسو در جنگ شرکت کرده! «مانی» و باقی بچه‌های فامیل باز هم رفته‌اند سراغ روزنامه‌های قدیمی و یادداشت‌های روزانه دایی سامان. در ادامه خاطرات دایی این‌طور می خوانند: دایی سامان همراه «پیکاسو»، «همینگوی» و ...
بارداری بی‌هنگام آقای میم
بارداری بی‌هنگام آقای میم اثری با موضوعی گیرا که با پردازشی اثر گذار، ما را به درون رخدادی در زندگی آقای میم می‌برد؛ رخدادی که سرتاپای زندگی او را در می‌نوردد تا از مردی پوسیده اما بهرمند از زندگی هر روزه، انسانی نیرومند و سرشار از زندگی‌ای انسانی بسازد.
مشاهده تمام رمان های محمدرضا مرزوقی
مجموعه‌ها