فکر میکنم اسم من سامانتاس، فکر میکنم دختر شما هستم. با شنیدن این جملات از آن سوی تلفن، قلب کارولین از حرکت ایستاد و بیاختیار به یاد پانزده سال پیش، در مکزیک افتاد. شبی که دنیایش در هم فروریخت. سفر به مکزیک قرار بود سفری دلچسب و همچنین جشن دهمین سالگرد ازدواجشان باشد. اما در بازگشت از شب مهمانی، اثری از دختر دو سالهشان سامانتا، که همراه خواهر پنج سالهاش در اتاق هتل خوابیده بود، نیافتند. شرح روزها، هفتهها، و سالهای بعد از این ماجرا و لحظات سخت و پر از رنجی که بر کارولین، مادر سامانتا گذشت را، در کتاب خواهید خواند. سفر از زمان حال به گذشته و دویاره بازگشتن به زمان حال، بلاتکلیفیهای روحی، هیجان محض، و شوکهایی که از آشکار شدن حقیقت در خواننده به وجود میآید، آنجا نیست را به رمانی قوی و دوستداشتنی و یکی از پرفروشترین رمانهای سال 2016 تبدیل نموده است.