اولین کارِ بلندِ حامد حبیبی، کیلومتر 11 جاده قدیمِ ارومیه به سلماس، روایتی است بیوقفه از زمانی از دسترفته. حبیبی که با داستانهای کوتاهش بین مخاطبانِ ادبیاتِ ایران شناخته شده است، در این داستانِ نیز استراتژی فکری و فلسفی آثارِ قبلش را پیگیری میکند. در این روایت با نویسندهای جوان روبهروییم که به پدیدهها و تاریخ و آدمهای پیرامونش حساسیت دارد. او مدام این چهرهها و زمانها را احضار میکند تا فضای شهری را بسازد که انگار در حالِ انهدام است؛ انهدامِ زیبایی و جوانی. داستانِ بلندِ حبیبی با تأکید بر اهمیت جوانی در معرضِ زمان قرار گرفته شده، نثری موجز و صحنههایی قاب گرفتهشده، مخاطب خود را به خیال و مکث وا میدارد. متن مملو از وجوهِ متفاوت زیستن است در تهرانِ این روزگار و آدمهایی که بخشهای مهمی از هویتشان در نزدیکی یا تناقض با شهر و زمانهشان ساخته شده است. کیلومتر 11 جادهی قدیم ارومیه به سلماس دربارهی برخورد با واقعیتِ نامهربانِ جهانِ بیرون است و جوانیای که تلاش میکند مقاومت کند مقابلِ این هجمه تاریخی. حبیبی که پیش از این در کتابهایی چون پلکِ ماهی و بودای رستوران گردباد از وجودهای متزلزل نوشته بود، باز هم سراغ قلبِ بودن میرود وسطِ شهری بزرگ...