رمان ایرانی

رضا امیرخانی در رمان رهش موضوع توسعه‌ی شهری را دستمایه قرار داده و تاثیرات آن را بر عرصه‌ی زندگی انسان معاصر در قالب داستان زوجی معمار در تهران امروز به تصویر می‌کشد. از متن کتاب: تهران -با این نماهای رومی- شده است برشی از معادن سنگ! معدن سنگ عمودی شده‌ی بی‌ریختی است منطقه‌ی یک تهران. حالا هگمتانه چه حرفی برای دانشجوی معماری دارد؟ بگذریم؛ اتوبوس که بین راه در لالجین ایستاد، رفتم و زیباترین بشقاب‌ها را انتخاب کردم. برای دوره‌ی دانشجویی کمی گران بود و و کسی از بچه‌ها طرف‌شان نرفته بود. دوتا برداشتم. یکی از دخترها که همیشه مانتوی جین می‌پوشید، گفت: -به به! شاهزاده‌ی قصه‌ی ما وقتی اسب سفیدش را پارک کرد دم در خانه‌ی ویلایی لیا، برای کیک عصرانه بشقاب سفالی هم دارد!

افق
9786003533950
۱۳۹۶
۲۰۰ صفحه
۳۴۶ مشاهده
۰ نقل قول
رضا امیرخانی
صفحه نویسنده رضا امیرخانی
۱۲ رمان زاده شدن به تاريخِ بيست و هفتمِ ارديبهشت ماهِ 52ي شمسي،

بزرگ شدن در فضاي پرهيجانِ انقلاب اسلامي.

گه‌گاه با كيفِ كودكانه‌اي پر از اعلاميه پوششي بودن براي كارهاي پدري
و گه‌گاه هم‌بازي بودن با ادموند و آربي و آرش در محله‌ي بيست و پنج شهريور در تهران.

بحرانِ اول شدن و بيست گرفتن در هر آن چه كه مي‌شد در دوره‌ي دبستان

راستي، يك بار هم بوسيدنِ دستِ امام به سالِ 61...

بعدترك، ...
دیگر رمان‌های رضا امیرخانی
داستان سیستان (10 روز با ره‌بر)
داستان سیستان (10 روز با ره‌بر) این عکس قصه قشنگی دارد. رفتیم خدمت آقا و همین جور که مشغول کار بودند، قرار شد که عکس بگیریم. داشتند چیزی می‌خواندند. چند تا عکس گرفتم، اما راضی نشدم. عاقبت دل به دریا زدم و گفتم، آقا! این عکس‌هایی که ما از شما گرفتیم، همه‌اش اشداء علی‌الکفار می‌شود، برای مصرف داخلی اجازه بدهید یک عکس رحماء بینهم هم بیندازیم! ...
نیم دانگ پیونگ یانگ
نیم دانگ پیونگ یانگ - آقای نویسنده! درست بنویس! - تلاش می‌کنم صادق باشم. تحریم از مبادله کالا و ارز جلوگیری می‌کند. نمی‌گذارد کالا و ارز شما در کشور دیگری راه پیدا کند... اما تحریم به جز کالا و ارز شما، جلو حرکت حرف شما را هم می‌گیرد... دوباره دست‌م را می‌گیرد و فشار می‌دهد و با خوش‌حالی تایید می‌کند. بیش‌تر صدایی می‌شنوم از ...
من او
من او اولا! یعنی پول خون پدرت، با الکل، به قیمت پشت جلد این کتاب است؟! این‌قدر ارزان؟ اگر این‌جوری است که یکی دو تا استکان لب‌پر هم برای ما بریز! خودت هم بزن، روشن می‌شوی! اصلا پول خون پدر یعنی چه؟ شده‌ای کانه برادر بزرگه برادران کارامازوف که ابوی‌اش را نفله کرد! دستت درست! ...
ناصر ارمنی
ناصر ارمنی این کتاب مجموعه‌ای از یازده داستان کوتاه با عناوین زمزم، انگشتر، رتبه قبولی، یک پژوهش خشن، کوچولو، ناصر ارمنی، کمال، سه نفر، خیابان، سال نو و گوش شنوا است. ناصر ارمنی داستان مردی به نام ناصر است که فرزندِ همسر دوم پدر خود است. پدر برای آنکه بابت اختیار کردن همسر دوم به دردسر نیفتد و دیگران، خصوصاً همسر اولش ...
بیوتن
بیوتن نگاهش می‌کنم. یک‌جورهایی اشک در چشمان قهوه‌‌ایش حلقه زده است.روضه نخوانده بودم. سال‌ها بود به جز چهل و هشتی‌ها کسی حرف دلم را این‌گونه نشنیده بود...
مشاهده تمام رمان های رضا امیرخانی
مجموعه‌ها