نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

از عشق و 3 نمایشنامه دیگر

یک: 36 ساله. دو: 34 ساله. سه: 47 ساله. چهار: 38 ساله. پنج: 47 ساله. شش: 39 ساله. سه: نه، یه کمی صبر کن دیگه... دو: من باید... سه: صبر کن الان نرو! دو: آخه من باید برم. سه: یه لحظه فقط... یه کمی دیگه. دو: نه، نمی‌خوام... آخه باید... من باید... سه: خب من هم باید... دو: نمی‌خوام برم. دلم می‌خواد بمونم. اینه اون چیزی که می‌خوام، ولی مجبورم برم. سه: من هم نمی‌خوام برم. اینه اون چیزی که می‌خوام. دو: باشه. [سکوت]

محمد حامد
روزنه
9789643347161
۱۳۹۷
۱۸۴ صفحه
۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های لارش نورن
33193
33193 وجود انسانی سیستم‌هایی رو خلق کرده که زندگی‌هامون رو به صورت جداگانه قانونمند کرده. سیستم‌هایی که ما رو برده کرده و نمی‌تونیم تغییر کنیم. ما بردگان اقتصادیم، بردگان یک دیکتاتوری کاپیتالیستی عظیم. تنش‌های اجتماعی دارن رشد می کنند و هر روز بدتر و بدتر می‌شن. مردم توی زندان‌های اقتصادی دارن گرسنگی می‌کشن. از مردم وسایل و کرامت و غرورشون رو ...
همه آنچه که بود و 3 نمایش‌نامه دیگر
همه آنچه که بود و 3 نمایش‌نامه دیگر لارش نورن متولد 1944 در هفتاد و سه سالگی در خلاق‌ترین دوران زندگی هنری خویش به سر می‌برد. گر چه او در ایران هنوز چهره ناشناخته‌ای‌ست، اما نام او در عالم تئاتر در کنار بزرگانی چون آگوست استریندبرگ، هنریک ایبسن و یون فوسه مطرح است. نمایش‌نامه‌های این کتاب از آخرین آثار او و از مجموعه ترمینال، به فارسی برگردانده شده ...
آهنگ بی‌صدا و 3 نمایش‌نامه دیگر
آهنگ بی‌صدا و 3 نمایش‌نامه دیگر اولوف: «بذار پالتوت رو بگیرم.» یوناس: «بفرما» اولوف: «ممنون خب، حالا خونه‌ایم دیگه.» یوهانا: «آره دیگه، باز هم خونه‌ایم.» اولوف: «خیلی حس عجیبیه! نه؟» یوهانا: «چی؟» اولوف: «عجیب نیست؟» یوهانا: «چی عجیب نیست؟» اولوف: « همین توی خونه بودن. حس عجیبیه. دوباره باز هم توی این خونه‌ای. انگار نه انگار. انگار هیچچی رخ نداده!»
همه آنچه که بود و 3 نمایشنامه دیگر
همه آنچه که بود و 3 نمایشنامه دیگر لارش نورن متولد 1944 در هفتاد و سه سالگی در خلاق‌ترین دوران زندگی هنری خویش به سر می‌برد. گر چه او در ایران هنوز چهره ناشناخته‌ای‌ست، اما نام او در عالم تئاتر در کنار بزرگانی چون آگوست استریندبرگ، هنریک ایبسن و یون فوسه مطرح است. نمایش‌نامه‌های این کتاب از آخرین آثار او و از مجموعه ترمینال، به فارسی برگردانده شده ...
جنگ
جنگ شاید کور باشم، اما هنوزم یه انسانم. حق منه که بهم احترام گذاشته بشه. من توی جنگ بودم. من اون بیرون، از کشورم، خانوادم، پدرم و مادرم، زنم و بچه‌هام دفاع می‌کردم. هر روز و هر شب مرگ رو جلوی چشمام دیدم. می‌خوام این طوری حس کنم که داری نگام می‌کنی. اون وقت کمتر احساس تنهایی می‌کنم. بعضی وقتا حس ...
مشاهده تمام رمان های لارش نورن
مجموعه‌ها