نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

باغ‌وحش شیشه‌ای

(The glass menagerie)

تام در خاطراتش زمانی را به یاد می‌آورد که بار زندگی مادر سخت‌گیر و خواهر معلولش را روزها با کار در انبار به دور از فضای شاعرانه مورد علاقه‌اش به دوش می‌کشیده و شب‌ها نیز با هدف فرار از تکرار روزی ملال‌آور، به دنبال هیجان از خانه بیرون می‌زده است تا این‌که پسری به نام جیم را با خود به خانه می‌برد و اعترافی نزد او می‌کند... «تازگی انقلابی «باغ‌وحش شیشه‌ای» ریشه در بار شاعرانه آن داشت، اما ساختار دراماتیک محکم آن چیزی بود که حق نمایش‌نامه را در راستای خوانشی شاعرانه گفت.»

به‌سخن
9789644530944
۱۳۹۶
۱۴۴ صفحه
۳۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
تنسی ویلیامز
صفحه نویسنده تنسی ویلیامز
۲۳ رمان تنسی ویلیامز نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود. از آثار مشهور وی می‌توان به نمایشنامه‌هایی همچون اتوبوسی به نام هوس، گربه روی شیروانی داغ، باغ وحش شیشه‌ای، شب ایگوانا و خالکوبی رز اشاره کرد. نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد.
دیگر رمان‌های تنسی ویلیامز
نمی‌دونم فردا چی می‌شه
نمی‌دونم فردا چی می‌شه در این نمایش نامه‌ "تنسی ویلیامز" نیز عشق و روابط انسان‌ها در پیچ و خم گره‌های فروخورده، ناتوانی‌های جسمانی همچون آینه‌ی زخم‌های روح و تردیدها و تعلیق‌های دایمی در گذر زمان به تصویر کشیده شده است. شخصیت‌های این نمایش‌نامه زنی مردد و مردی با زبان الکن‌اند، و آینده‌ی عشق را هیچ یک نمی‌دانند.
کامینو رئال
کامینو رئال اگر ترجمه‌های موجود در کتاب‌خانه‌ها تنها راه مواجهه‌ی ما با نمایش‌نامه‌های خارجی باشد در این صورت درک و دریافتمان از تاریخ ادبیات نمایشی ناکامل و مجازی خواهد بود که این تاریخ چیست مگر سیر متونی نمایشی که هر یک به دوره‌ای تعلق دارند و به جغرافیایی...... سال 1350 مرز تاریخ نگارش آثاری قرار گرفته که در این مجموعه جای گرفته‌اند و ...
شام نامطبوع اطلسی‌های لگدمال شده پسر مونی گریه نمی‌کند اتاق تاریک (4 نمایش‌نامه)
شام نامطبوع اطلسی‌های لگدمال شده پسر مونی گریه نمی‌کند اتاق تاریک (4 نمایش‌نامه) دوروتی: به نظر خیلی دوره. مسکونی نیست. مرد جوان: مسکونی نیست ولی دور هم نیست. دوروتی: با چی می‌تونم بیام؟ منظورم وسیله نقلیه‌س؟ مرد جوان: دوچرخه برادرزاده‌تون رو قرض بگیرید. دوروتی: امشب جلسه پیشاهنگیه. دوچرخه‌ش رو لازم داره. مرد جوان: پس پیاده بیاید. نمی‌میرید که! دوروتی: از کجا می‌دونی؟ شاید بمیرم. من اهل بوستونم. مرد جوان: خانم عزیز، بوستون 1 ...
ناگهان تابستان گذشته
ناگهان تابستان گذشته وقتی مادر و برادر جوان‌تر کاترین از باغ وارد می‌شوند، خواهر با خونسردی روی صندلی‌اش می نشیند. مادرش، خانم هالی، یک بانوی احمق جنوبی است که به توصیف بیشتری نیاز ندارد. برادرش، جرج، بسیار خوش‌قیافه است. زیباترین مرد خانواده، بلند قد و برازنده. با هم وارد می‌شوند.
هر 20 دقیقه
هر 20 دقیقه صحنه: گوشه یک آپارتمان باب روز شهری با رادیو، صندلی، مبل، و گنجه نوشیدنی‌ها با چراغ پایه‌دار. مرد و زنی تقریبا چهل ساله تازه از مهمانی آخر شب به خانه برگشته‌اند. مرد دارد نگاهی به روزنامه می‌اندازد و نوشیدنی ترکیبی‌اش را می‌نوشد. زن دارد سیگار می‌کشد. زن: می‌گن هر بیس دقیقه یکی تو امریکا خودشو می‌کشه. مرد: کی می‌گه؟ زن: ...
مشاهده تمام رمان های تنسی ویلیامز
مجموعه‌ها