نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

باغ‌وحش شیشه‌ای

(The glass menagerie)

تام در خاطراتش زمانی را به یاد می‌آورد که بار زندگی مادر سخت‌گیر و خواهر معلولش را روزها با کار در انبار به دور از فضای شاعرانه مورد علاقه‌اش به دوش می‌کشیده و شب‌ها نیز با هدف فرار از تکرار روزی ملال‌آور، به دنبال هیجان از خانه بیرون می‌زده است تا این‌که پسری به نام جیم را با خود به خانه می‌برد و اعترافی نزد او می‌کند... «تازگی انقلابی «باغ‌وحش شیشه‌ای» ریشه در بار شاعرانه آن داشت، اما ساختار دراماتیک محکم آن چیزی بود که حق نمایش‌نامه را در راستای خوانشی شاعرانه گفت.»

به‌سخن
9789644530944
۱۳۹۶
۱۴۴ صفحه
۳۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
تنسی ویلیامز
صفحه نویسنده تنسی ویلیامز
۲۳ رمان تنسی ویلیامز نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب می‌شود. از آثار مشهور وی می‌توان به نمایشنامه‌هایی همچون اتوبوسی به نام هوس، گربه روی شیروانی داغ، باغ وحش شیشه‌ای، شب ایگوانا و خالکوبی رز اشاره کرد. نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد.
دیگر رمان‌های تنسی ویلیامز
شب ایگوانا
شب ایگوانا کشیشی از کلیسایش برکنار شده و در دفتر جهانگردی کم‌ارزشی به عنوان مهماندار جهانگردان استخدام شده است. او در آخرین سفر، گروه تحت سرپرستی‌اش را به مهمان‌خانه‌ی محقری بر فراز جنگل باران در مکزیک می‌برد و در آن‌جا پس از درهم‌ریختگی عصبی، به باوری تازه از خدا و تصویری پرمهر از زندگی دست می‌یابد. "شب ایگوانا"، داستان تنهایی انسان و ...
من از میان شعله‌ها برخاسته‌ام فریاد ققنوس
من از میان شعله‌ها برخاسته‌ام فریاد ققنوس نه... بر عکس،‌ این زن‌ها هستند که بهای قبولی زندگی را می‌پردازند و تمام عمر، بازوهایشان را مثل یک میله، پشت دری که مرگ می‌خواهد از آنجا وارد شود، می‌گذارند. مردها، مرگ را دوست دارند... زن‌ها، نه، مردها یکدیگر را مجروح می‌کنند و زن‌ها جلو خونریزی را می‌گیرند.
تابستان و دود
تابستان و دود هرگز مگو عشق مال توست عشق که هرگز نگفت می‌تواند باشد از آن باد آرامی که می‌گذرد در سکوت نادیدنی به عشقم گفتم، به عشقم گفتم تمام قلبم را به او گفتم. لرزان، سرد، در هراسی مخوف عشق من رخت بربست و رفت او پیش از من نرفته بود تا غریبه از کنارش بگذرد در سکوت و نادیدنی و به چنگش آورد با یک آه.
ناگهان تابستان گذشته
ناگهان تابستان گذشته وقتی مادر و برادر جوان‌تر کاترین از باغ وارد می‌شوند، خواهر با خونسردی روی صندلی‌اش می نشیند. مادرش، خانم هالی، یک بانوی احمق جنوبی است که به توصیف بیشتری نیاز ندارد. برادرش، جرج، بسیار خوش‌قیافه است. زیباترین مرد خانواده، بلند قد و برازنده. با هم وارد می‌شوند.
مشاهده تمام رمان های تنسی ویلیامز
مجموعه‌ها