علمی تخیلی

آنجا که پیاده‌رو پایان می‌یابد

(Where the side walk ends)

من یک دوست غول دارم او جایی که علف‌های بلند می‌روید زندگی می‌کند قدش اندازه کوه است، شانه‌هایش اندازه یک ساختمان روبه‌رویش که می‌ایستم به شست پاش می‌رسم می‌دانید، به شست پاش

هستان
9789646965690
۱۳۹۴
۲۴۰ صفحه
۳۹۹ مشاهده
۰ نقل قول
شل سیلوراستاین
صفحه نویسنده شل سیلوراستاین
۵۳ رمان شل سیلورستاین با نام کامل شلدون آلن سیلورستاین شاعر، نویسنده، کاریکاتوریست و خواننده آمریکایی در ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۰ در شیکاگو متولد شدو در ۱۰ مه ۱۹۹۹ بر اثر حمله قلبی درگذشت. وی در سال ۱۹۵۰ در ارتش آمریکا به خدمت فرا خوانده شد و از همان زمان کار نقاشی کارتونی را برای برخی از مجلات مثل استریپس، استارس، پاسیفیک آغاز کرد. سیلورستاین از کودکی استعداد ذاتی خاصی در نقاشی و نوشتن داشت. خودش بعدها در جایی می‌نویسد که این دو کار ...
دیگر رمان‌های شل سیلوراستاین
درخت بخشنده
درخت بخشنده پسر گفت: من دیگر به چندان چیز زیادی نیاز ندارم بسیار خسته‌ام. تنها جایی برای نشستن و آسایش می خواهم همین. خیلی خوب و تا آنجا که می‌توانست خود را به فراز کشید. بسیار خوب، کنده کهن‌سال به درد نشستن و تن‌آسایی که می‌خورد. بیا پسر، بیا بر آن نشین، و استراحت کن.
لافکادیو (شیری که جواب گلوله را با گلوله داد)
لافکادیو (شیری که جواب گلوله را با گلوله داد)
به دنبال قطعه گمشده
به دنبال قطعه گمشده من قطعه گم‌شده تو نیستم. من قطعه گم‌شده کسی نیستم. من قطعه خودم هستم. حتی اگر قطعه گم‌شده کسی بودم گمان نمی‌کنم به تو تعلق داشته باشم!
سقوط به بالا
سقوط به بالا آن‌قدر را رفتم که پایم ساییده شد نمی‌دانی چقدر سخت است واقعا رفتم پیش کفش‌دوز. گفتش. «بله یک جفت نیم‌تخت لازم داری و یک‌ جفت پاشنه» آن‌وقت چند تکه چرم کلفت برداشت با چند تا میخ دست به کار شد بی‌معطلی بخیه زد و میخ کوبید چسب زدو قیچی کرد بعد هم برقشان انداخت
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین
مجموعه داستان‌های شل سیلوراستاین
مشاهده تمام رمان های شل سیلوراستاین
مجموعه‌ها