رمان خارجی - خاور میانه

پدرم

(Mon pere et atures textes)

آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است. تصویری به جای مانده از دوران کودکی در برابر چشم‌هایم ظاهر شد، پدرم با شلوارک و پاهای لاغرش، و این به شکلی دردناک درونم را می‌خراشید. ساعت دوی بامدار به خانه‌اش رفتم تا برای آخرین بار ببینمش. گفتند:«توی اتاق است.» به اتاق رفتم. ساعت‌ها بعد، نزدیک صبح، در مسیر بازگشت، خیابان‌های محله نیشان‌تاشی که 50 سال بود در آن زندگی می‌کردم خالی و سرد، و نور ویترین مغازه‌ها دور و بیگانه می‌نمودند.

ققنوس
9786002783554
۱۳۹۶
۷۲ صفحه
۴۷۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های اورهان پاموک
زنی با موهای قرمز
زنی با موهای قرمز زنی با موهای قرمز رمان جدید اورهان پاموک، نویسنده نامدار ترک و برنده جایزه نوبل ادبیات است. جم پسری جوان و سودایی است که دست تقدیر او را به روستایی در اطراف استانبول می‌کشاند. او آن‌جا درگیر ماجرایی عاشقانه می‌شود که زندگی‌اش را برای همیشه تغییر می‌دهد. هم‌زمان داستان‌های جذاب دیگری هم روایت می‌شوند: بار دیگر، رستم و سهراب شاهنامه ...
زندگی نو
زندگی نو چیزهایی می‌بینیم، تصاویری که پیدا می‌شوند، محو می‌شوند و گاه در ذهنمان نقش می‌بندند. مثل سفر با اتوبوس در میان خواب و بیداری. آنچه مهم است در بطن تصاویر نیست، در میان سرنخ‌های گذراست. توجه به این سرنخ‌ها اساس کار این کتاب است و این " زندگی نو" را به شعر که عالم احساس است نزدیک کرده است. تاویل جهان در ...
استانبول خاطرات و شهر
استانبول خاطرات و شهر پاموک با طراحی درخشان موضوعات این کتاب... خلاقیت هنری غنی خود را نشان داده است؛ این مرثیه خاموش، عبرت‌آموز و مسحورکننده، خطاب به کودکی رستگار شده، و خطاب به استانبول، جهان را در برابر او به کرنش می‌آورد. این کتاب شاهکاری سه وجهی است، تشریح جسم و جان شهر؛ گزارشی پر صلابت از سیاست‌بازی‌های خانوادگی؛ جنگ و دیپلماسی؛ و کندوکاوی ...
من 1 درختم
من 1 درختم هنگامی که این بخش‌های مستقل را از رمان‌ها و خاطره‌هایم برمی‌گزیدم تا در این کتاب کوچک جای دهم، با یک پرسش اساسی روبرو شدم. یک سوال اساسی که هر خواننده دقیق و هر رمان‌نویس دقیق که درگیر داستان شده است، باید مدام به آن بیندیشد و بپرسد: در اینجا چه کسی حوادث را می‌بیند؟ چه کسی روایت می‌کند؟ این صدایی ...
خانه خاموش
خانه خاموش حس عجیبی وجودم را فراگرفت و لرزه بر اندامم انداخت. نکند همه بی‌خبر و برای همیشه رفته‌اند و من در این خانه تک و تنها مانده‌ام؟ ترسیدم. باز صدا زدم بلکه ترسم را فراموش کنم، اما آن حس عجیب قوی‌تر شد. انگار هیچ موجودی در دنیا نمانده بود، نه انسان، نه پرنده، نه سگی ولگرد و نه حتی جیرجیرکی. ...
مشاهده تمام رمان های اورهان پاموک
مجموعه‌ها