هزار بار آرزو کرد کاش ماجرا اینطوری پیش نمیرفت. از آن کاشهای سرگردانی که همه آدمها در گذشتهشان پیدا میکنند و با اینکه میدانند زندگی دکمه برگشت ندارد؛ باز آرزویش میکنند!
شعله آبی
«در طول عمرمان چقدر حرف و کلمه را قورت میدهیم؟ کلماتی که ممکن است راه زندگی و سرنوشتمان را برای همیشه عوض کند. چطور که از بلعیدن آن همه حرف پر از بار احساسی رودل نمیشدیم؟!
خوش به حال کسانی که حداقل نصف این حرفها را بر زبان میآورند و از عواقبش نمیترسیدند.
اما من...شاید از بچگی عادت کرده بودم حرفها را ...
مهر و مهتاب
از "مهتاب عشق " تا "مهر زندگی"
مهتاب یادآور عشق است و تکرار دلدادگی.
و مهر در پس مهتاب و نمایانگر گرمای زندگی.
مهر و مهتاب همان گرمای عشق هر روزهی ماست و روایت آن تکراری است از زندگی با نیمنگاهی متفاوت.
1 روز دلگیر ابری
گاهی یکی از همین روزها که مثل بسیاری دیگر نادیدهاش میگیریم تمام روزهای باقی مانده از عمر را تحت تاثیر خود قرار میدهد. روزی که زود تمام میشود ولی خیلی دیر دیرتر از آنچه فکر کنی از روح آدمی رخت برمیبندد. آن روز، روز آزمودن است برای عشق و همه زمزمههایی که به ظاهر عاشقانهاند و ناگهان تبدیل میشوند به ...
از آن سوی آیینه
به راستی کدامیک از ما،
تصویر آن دیگری است؟
فاصله میان من و او
که در آن سوی آیینه ایستاده
فقط به اندازه یک حرکت است
و این که چه کسی قبل از آن دیگری
دستش را تکان دهد!
آیا از آن سوی آیینه هم میتوان دلنگران بود؟
و آیا آنکه آنسوتر ایستاده
حسرت بودن این سو را ندارد؟
شاید هم روزی، من با حسرت از آنسو
به ...