رمان خارجی - آمریکا و کانادا

النور و پارک

(Elenor and park)

النور... با موهای قرمز و لباس‌های اشتباهی مردانه. پشت سر او می‌ایستد تا رویش را برگرداند. کنارش آرام دراز می‌کشد تا از خواب بیدار شود. النور کاری کرده که پارک به این نتیجه برسد که همه مزخرف و نچسب هستند و هیچ‌کس به اندازه او خوب و پاک نیست... النور. پارک... او قبل از این‌که آهنگی را برای النور پخش کند، می‌داند از آن خوشش خواهد آمد. قبل از این‌که شوخی‌ها و جک‌هایش تمام شود، به آن‌ها می‌خندد. جایی در سینه پارک هست، درست زیر گلویش، که باعث می‌شود النور به او وفادار بماند... پارک. در یک سال از مدرسه، دو نوجوان شانزده ساله که سرنوشت آن‌ها به یکدیگر گره خورده، با هم روبرو می‌شوند. آن‌ها به اندازه کافی باهوش هستند که می‌دانند اولین عشق هیچ‌گاه دوام ندارد، ولی آن‌قدر شجاع و مصمم هستند که برای با هم بودن تلاش کنند...

آذرباد
9786008537199
۱۳۹۷
۴۶۰ صفحه
۲۲۸۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
رینبو راول
صفحه نویسنده رینبو راول
۶ رمان Rainbow Rowell writes books. Sometimes she writes about adults (ATTACHMENTS and LANDLINE). Sometimes she writes about teenagers (ELEANOR & PARK and FANGIRL). But she always writes about people who talk a lot. And people who feel like they're screwing up. And people who fall in love.

When she's not writing, Rainbow is reading comic books, planning Disney World trips and arguing about things that don't really matter in the big scheme of things.

She lives in Nebraska with ...
دیگر رمان‌های رینبو راول
فن‌گرل
فن‌گرل کت به همراه خواهر دوقلوی همسان و برونگرای خود، رن دانشجوی سال اول دانشگاه لینکلن است. اما کت درونگرا، برای وفق دادن خود با کالج، اوقات سختی را می‌گذراند. اول این که خواهرش نمی‌خواهد با او هم اتاق باشد و دلیل دوم این؛ او از اختلال اضطراب اجتماعی رنج می‌برد. کت بیشتر وقت‌اش را به نوشتن فن‌فیکشن در اینترنت می‌گذراند. او ...
عشق در 1 کلیک
عشق در 1 کلیک سلام، من کسی هستم که ایمیل‌های تو رو می‌خونه و هم چنین، عاشقتم... بث و جنیفر می‌دانند که یک نفر ایمیل‌های کاری آن‌ها را زیر نظر دارد. (همه در محل کار این را می‌دانند. این یکی از قوانین شرکت است.) ولی این قضیه را جدی نمی‌گیرند. آن‌ها هر روز برای یکدیگر ایمیل‌های بی‌شماری می‌فرستند، ایمیل‌های خنده‌دار و مضحک و در آن‌ها ...
4 روز در صف برای تماشای جنگ ستارگان
4 روز در صف برای تماشای جنگ ستارگان قهوه‌چی گفت:« یه سری هم سر خیابون از قبل وایستادن تو صف. دیدینشون؟ فقط 3 تا اسکل بدبختن که نشستن تو پیاده‌رو.» النا لبخند سرزنده‌ای زد و گفت:« ما هموناییم!» «چی؟» «ما همون 3 تا اسکلیم... یعنی، 2 تا از 3 تا.» قهوه‌چی خجالت‌زده شد و قهوه‌ها را مجانی بهشان داد. النا گفت:«باشد که نیرو یاورتان باشد!»
مشاهده تمام رمان های رینبو راول
مجموعه‌ها