رمان خارجی - خاور میانه

شرافت

مادرم دو بار از دنیا رفت. به خودم قول دادم تا اجازه ندهم داستان او فراموش شود... پمپه و آدم توپراک ترکیه را به قصد لندن ترک می‌کنند. در آنجا زندگی جدیدی برای خانواده‌شان می‌سازند. ولی سنت‌ها و عقاید کشورشان با آن‌ها همراه می‌شود. این عقاید و سنن که در خونشان جاری است، به فرزندانشان، اسکندر و اسما می‌رسد. فرزندان خانواده توپراک که در بند اشتباهات گذشته خانواده هستند، زندگیشان با جنایتی وحشیانه از هم می‌پاشد و تغییر می‌کند...

ری‌را
9786009595112
۱۳۹۷
۴۲۴ صفحه
۲۶۴۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
شیر سیاه (روایتی طنزآلود از بحران هویت که این روزها ممکن است برای هر زن در آستانه مادر شدن رخ دهد)
شیر سیاه (روایتی طنزآلود از بحران هویت که این روزها ممکن است برای هر زن در آستانه مادر شدن رخ دهد) چرا همیشه فکر می‌کردم که یک مادر به محض در آغوش کشیدن طفل تازه به دنیا آمده‌اش به سمت شادی و شادمانی خیز برمی‌دارد؟ چرا هیچ کس نگفت که به هنگام خیز برداشتن و شادی و شادمانی، ممکن است سرم به سقف بخورد و تا مدت‌ها گیج و منگ باشم؟ چرا هیچ کس نگفت که گذر از دالان بهشت به ...
شمسپاره
شمسپاره الیف شافاک در این کتاب از موضوع‌های مختلفی همچون هویت زن و جایگاه او در جامعه و خانواده،‌ آزادی‌های فردی، روابط میان زن و مرد، ادبیات، نزاع‌های قومی و غیره... صحبت می‌کند. شافاک در این کتاب به زندگی شخصی خود نیز پرداختع و به عنوان یک زن نویسنده چالش‌های زندگی‌اش را به رشته تحریر درآورده است. هر حکایت هر کلمه یک شمسپاره ...
ملت عشق
ملت عشق خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هتوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
گریزان
گریزان «همه شغل‌ها انسان را نابود می‌کنند، جز یکی: «شاعری». این حرف را شارل بودلر گفته بود. حالا دیگر این هم در مورد زمان ما صدق نمی‌کند. حالا دیگر حتی شاعری هم، مثل شغل‌های دیگر، روحمان را ذره‌ذره نابود می‌کند. با آرایش، زخم‌هایمان را، حفره‌های درون روح و هویتمان را می‌پوشانیم. حفره‌هایمان را با کار و مشغولیت، با ورود به عرصه‌های ...
شیر تلخ
شیر تلخ هیچ‌کدام چاره‌ساز نبود. درمان‌ها چاره‌ساز نبودند. زیرا من برای تغییر و خوب شدن آماده نبودم. چاهی پر از احساسات برای خودم کنده بودم وقتی به عمیق بودن بیش از حد آن پی بردم، از کندن صرف نظر کردم و خودم را در آن چاه انداختم. تمام هفته‌ها و ماه‌های من درون آن چاه گذشت. هرقدر که دلم به حال خودم ...
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها