رمان خارجی - خاور میانه

شمسپاره

(Semspare)

الیف شافاک در این کتاب از موضوع‌های مختلفی همچون هویت زن و جایگاه او در جامعه و خانواده،‌ آزادی‌های فردی، روابط میان زن و مرد، ادبیات، نزاع‌های قومی و غیره... صحبت می‌کند. شافاک در این کتاب به زندگی شخصی خود نیز پرداختع و به عنوان یک زن نویسنده چالش‌های زندگی‌اش را به رشته تحریر درآورده است. هر حکایت هر کلمه یک شمسپاره است... تکه‌ای از آفتاب است... می‌افتد روی شانه‌هامان آرام، مثل دانه‌های برف مثل باران روحمان را می‌شوید از وجود غبار و آلودگی پاک می‌کند از یکنواختی‌ها...

صابر حسینی
مروارید
9789641915348
۱۳۹۷
۲۶۴ صفحه
۱۲۰۲ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
الیف شافاک
صفحه نویسنده الیف شافاک
۳۶ رمان الیف شفق یک نویسنده ترک‌تبار است. وی رمان‌هایی به انگلیسی و ترکی و فرانسوی منتشر کرده است. شفق دو رمان به انگلیسی نوشته است که بخاطر اشاره به نسل‌کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام‌زاده استانبول (The Bastard of Istanbul) از سوی دادگاه‌های ترکیه به جرم "اهانت به ترک بودن" متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او ...
دیگر رمان‌های الیف شافاک
3 دختر حوا
3 دختر حوا سه دختر حوّا داستان زندگی زنی است به نام پری که میان عشق و باورهایش قرار گرفته، باورهایی که نمی‌داند کدامشان درست و کدامشان غلط است. جست‌وجوی او برای درک مفهوم زندگی و عشق او را به ورطه‌های تازه و ماجراهای گوناگون می‌کشاند.
ملت عشق (پالتویی) گالینگور
ملت عشق (پالتویی) گالینگور خیلی وقت پیش بود. به دلم افتاد رمانی بنویسم. ملت عشق. جرئت نکردم بنویسمش. زبانم لال شد. نوک قلم کور. کفش آهنی پایم کردم. دنیا را گشتم. آدم‌هایی شناختم، قصه‌هایی جمع کردم. چندین بهار از آن زمان گذشته کفش‌های آهنی سوراخ شده، من اما هنوز خامم، هنوز هم در عشق همچو کودکان ناشی...
ناپاک‌زاده استانبول
ناپاک‌زاده استانبول «سحرآمیز، شگفت‌انگیز، مبهوت‌کننده... در چند صفحه آخر از فرط ناباوری نمی‌توانید نفس بکشید.» آسیه کازانچی با اقوام دورش در استانبول زندگی می‌کند. به خاطر یک نفرین مرموز خانوادگی، همه مردان کازانچی در اوایل چهل سالگی می‌میرند، بنابراین خانه زنانه است: زلیخا، مادر زیبا و سرکش آسیه که یک دکان خالکوبی را می‌گرداند؛ بانو، که به تازگی پی برده که یک ...
خیرگی
خیرگی می‌خواستم بدانم آیا انسان، محرمیتی دارد؟ خلوتی دارد دور از چشم همگان، دور از دیده‌های پنهان کائنات؟ اگر محرمیتی دارد، حتی اگر به کوتاهی لحظه‌ای، آیا این دم، لحظه‌ای از شب است که از دیده پنهان می‌شویم و از نظرها دور، یا نقطه‌ای است تاریک، شکافی باریک، گسستی نامعلوم و نامرئی، راه گریزی کوچک یا سوراخ و سمبه‌ای نامشخص...
آینه‌های شهر
آینه‌های شهر «وقتی مردان انکزیسیون آن دور و اطراف مشغول نیزه‌اندازی بودند، زنان روستای پلاسنسیا دل مونته، دختر کوچک دومین زن آمت را چونان امانتی مقدس پنهان کردند. مادر دخترک، زنی بود روستایی از اهالی آفریقای شمالی. آمت زامبارل او را در ازای دو کیسه طلا از برده‌داری خریده، بلافاصله آزادش کرده بود. عشق این دو به همدیگر، زن اول آمت را ...
مشاهده تمام رمان های الیف شافاک
مجموعه‌ها