با صدای: فرهاد اتقیایی. در ارتباط با قلمرو بین بهشت و دوزخ، پیشینههای بصری، ادبی و پاتریستی از غنایی به مراتب کمتر برخوردار بودند. عالمان الهیات مسیحی از دیرباز ضرورت منطقی وجود مکانی بین عذابهای ابدی دوزخ و بهجت ابدی بهشت را بازشناخته بودند. به نظرشان غیرقابل تصور میآمد که روح کسی مانند بوئونکونته دامونتفلترو (برزخ، سرود پنجم)، پس از یک عمر سپری شده در گناه، فقط به برکت قطره اشکی که در واپسین لحظه حیات از دیده فشاند، خیلی ساده و آسان به ملکوت صعود کند و آمرزیدگان همنشین و محشور شود، بیآنکه قبلا فرایندی مکمل را برای رسیدن به تنزه طی کرده باشد. چنین شکلی از بهجت آنی، فیالواقع، گناهکاران عادی را، که در لحظه مرگ رحمت الهی شامل حالشان شده بود، تا سطح قدیسان و شهدا ارتقا میبخشید، یعنی کسانی که روحشان مستقیم به ملکوت صعود میکرد، زیرا متناسب با کمال معنوی زیسته و جان باخته بودند. تبعات اخلاقی و روانی آمرزش یکسان نیز به نوبه خود مانعی جدی به شمار میآمدند: اگر قدیسان و گناهکاران تائب بیتمایز به رستگاری میرسیدند، دیگر انگیزهای وجود نمیداشت که بندگان را به زیستن مطابق با الزامات زندگانی مسیحی در عالم خاکی ترغیب کند. بهایی بابت یک عمر کژروی پرداخته نمیشد؛ یک عمر زندگی با تقوا پاداشی نداشت. عالمان الهیات، برای حل این مشکل، قلمرویی بینابینی را متصور شدند، قلمروی برای پردازش و مبادله، که آنجا ارواح عادی میتوانند از باقیمانده گناهانشان پاک (منزه) شوند و با شکلگیری معنوی دوباره برای پذیرفته شدن مطلوب در بهشت آمادگی بیابند. بر این قلمرو، که از نظر محیطی و مکانشناسی نامشخص است، برچسب (برزخ) زدند. مدت زمان: 7 ساعت و 28 دقیقه. قالببندی: Mp3/Audio book