رمان ایرانی

بازیگوش

کسی باور نمی‌کرد مهری خودش را توی آب انداخته باشد، همه می‌گفتند مهری را آب برده. مهری در نظر مردم زن محکم و بااراده‌ای بود که دستش شفا بود و حرف‌هایش همه را آرام می‌کرد. برای همین ترجیح دادند مرگش جوری باشد که به خاطره‌ی او لطمه نزند. حالا برای علی همه چیز شبیه خواب است. کودکی و نوجوانی‌اش به شهری می‌ماند که زیر بارشی از مه سنگین و ابدی مانده. حالا دیگر نمی‌داند کدام واقعا اتفاق افتاده و کدام را در خواب دیده. چهره مهری در خواب‌های او شفاف و روشن است، او را به آغوش می‌کشد، می‌بوسد و گاهی از فاصله نزدیک چشم تو چشم به هم می‌نگرند. وقتی از خواب بیدار می‌شود، نمی‌تواند چهره او را به خوبی در ذهنش مجسم کند و کوشش‌هایش برای کنار هم گذاشتن اجزای صورت مهری بی‌فایده است.

هیلا
9786005639896
۱۳۹۷
۲۰۰ صفحه
۱۷۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های شهریار عباسی
سایه‌های بلند
سایه‌های بلند سایه که بر سرمان فرود می‌آید، بی‌اختیار بر می‌گردیم تا صاحب‌اش را بیابیم و همان لحظه چیزی در ذهن‌مان نقش می‌بندد. گاه صاحب سایه را کوچک‌تر از آنچه هست گمان کرده‌ایم و گاه بزرگ‌ترش پنداشته‌ایم. سایه‌ةایی هم هست که همشه سایه‌اند و هر چه هست، سایه‌های بلندی بر سرمان افتاده است.
موسم آشفتگی
موسم آشفتگی
هتل گمو
هتل گمو کلاشینکف‌ها را روی دوشمان می‌اندازیم و کلاه‌های کاموایی را تا روی گردن پایین می‌آوریم. حالا فقط چشم‌هایمان بیرون است. وقتی راه می‌رویم، چکمه‌هایمان تا نصفه داخل برف می‌رود. از کنار واحدها و گردان‌ها که رد می‌شویم اسم شب را می‌گوییم. این رمان حاصل تجارب نویسنده در جبهه‌های جنگ عراق با ایران است. شهریار عباسی، نویسنده رمان حاضر، درسال 1349 در خرم‌آباد به ...
دختر لوتی
دختر لوتی زندگی هر کس روزهایی دارد که برایش فراموش نشدنی است. چنین روزهایی ممکن است برای دیگران آن‌قدر مهم نباشد که برای خودمان اهمیت دارد. گاهی هم اتفاقی در زندگی ما هست که ممکن است برای دیگران جذاب و شنیدنی باشد. دست‌کم نشانه‌ای در برخی اتفاق‌ها هست که ما را به دیگری پیوند می‌دهد. شاید علاقه انسان‌ها به خواندن سرگذشت دیگران ...
مشاهده تمام رمان های شهریار عباسی
مجموعه‌ها