۲۳ رمان
سیامک گلشیری در بیستودوم مردادماه سال ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شد. تحصیلاتش را تا سطح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی ادامه داده. فعالیت ادبیاش را به طور جدی از سال ۱۳۷۱ آغاز کرد. سیامک، پسر احمد گلشیری، مترجم و برادرزاده هوشنگ گلشیری، داستاننویس فقید است.
شاهزاده سنگی و چند داستان دیگر (زیباترین داستانهای 1001 شب 1)
«هفتصد سال اولی که در این خمره بودم، با خودم عهد کردم هرکس مرا آزاد کند، او را از مال دنیا بینیاز کنم، اما هیچکس مرا آزاد نکرد. در هفتصد سال دوم با خودم گفتم که هرکس مرا از این خمره بیرون بیاورد، او را صاحب تمام گنجهای زمین میکنم. اما باز این اتفاق نیفتاد. در طول چهارصد سال بعد ...
خانهای در تاریکی
خیلی وقت پیشها کنار یه جنگل، تو یه خونه خیلی بزرگ، یه خونواده زندگی میکردن. یه شب یه اتفاقی میافته، یه اتفاقی که زندگی اون آدمها رو عوض میکنه. طرفهای نیمهشب، وقتی همهشون خواب بودهن، یهو صدای زنگ در خونه بلند میشه. از پشت در صدای یه دختری رو میشنون که خواهش میکنه درو باز کنن... دختره تعریف میکنه که ...
ملکه مارها و چند داستان دیگر (زیباترین داستانهای 1001 شب 2)
خیلی از بازرگانان در میان جمع خواستند کنیز را بخرند، اما دختر به هیچکدام راضی نشد. دست آخر صاحب کنیز رو کرد به دختر و گفت:«پس خودت یکی را انتخاب کن. به این جمع نگاه کن و خودت یکی را از میان آنها انتخاب کن تا تو را به او بفروشم.» کنیز به دقت به چهره آدمهایی که دور تا ...
1 چیزی آنجاست
از جایش تکان نمیخورد. در همان لحظه صدای بستهشدن در پناهگاه از پایین تپه به گوش رسید. دیدم که سرش را چرخاند طرف صدا. ضربان قلبم تند شده بود و دستهایم داشت میلرزید. یک دفعه تکان خورد و دوباره نگاهم کرد. نفسم را توی سینه حبس کردم. منتظر بودم حرکت کند به جلو، اما برگشت و راه افتاد. حالا پشتش ...