۲۳ رمان
سیامک گلشیری در بیستودوم مردادماه سال ۱۳۴۷ در اصفهان متولد شد. تحصیلاتش را تا سطح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی ادامه داده. فعالیت ادبیاش را به طور جدی از سال ۱۳۷۱ آغاز کرد. سیامک، پسر احمد گلشیری، مترجم و برادرزاده هوشنگ گلشیری، داستاننویس فقید است.
جنگل ابر
نویسنده در تلاش برای یافتن اشکان اربابی، سر از خانهی مخوفی درمیآورد که در آن زنی مرموز زندگی میکند.
زن هر آنچه را که نویسنده مدتهاست به دنبال آن بوده، برایش باز میگوید، ماجرای غمانگیز و هولناکی را که سالها پیش در جنگل ابر رخ داده و هرگز زن را رها نکرده است.
شاهزاده سنگی و چند داستان دیگر (زیباترین داستانهای 1001 شب 1)
«هفتصد سال اولی که در این خمره بودم، با خودم عهد کردم هرکس مرا آزاد کند، او را از مال دنیا بینیاز کنم، اما هیچکس مرا آزاد نکرد. در هفتصد سال دوم با خودم گفتم که هرکس مرا از این خمره بیرون بیاورد، او را صاحب تمام گنجهای زمین میکنم. اما باز این اتفاق نیفتاد. در طول چهارصد سال بعد ...
عنکبوت
دختران گمشده (گورشاه 1)
خواهر نیما ناپدید شده. نیما به سراغ نویسندهای میرود که ادعا میکند کتابهایش را بر اساس واقعیت محض نوشته و از نویسنده میخواهد کمکش کند. او که حرف نیما را باور نمیکند، از این کار سر باز میزند، اما انگار دختران دیگری هم هستند که به سرنوشت خواهر نیما گرفتار شدهاند.
سرانجام در شبی مخوف نویسنده به جهانی کشیده میشود ...
تهران کوچه اشباح
کیف سیاهرنگ را گذاشت روی زانویم. بعی بی آنکه نگاهم کند، گفت اتفاق وحشتناکی برایش افتاده است. گفت همهاش توی همین کیف است و از ماشین پیاده شد. هنوز در را نبسته بود که سرم را خم کردم و گفتم: میتونم اسم تونو بپرسم؟ سرش را خم کرد و خیلی آهسته گفت: دراکولا.