بانوی بهشتی
خوانندهی جوان و عزیزم، تو باید بدانی که من از سالهای جنگ و اشغال کشورمان نفرتی عمیق دارم؛ زمانهای که به جای کتاب و قلم، تپانچه و نارنجک در دستهامان میچپاند و بهجای اینکه به ما راه زیستن را بیاموزد، امر به مردن میکرد...
داستانهای برگزیده
داستانهای این کتاب از میان بهترین آثار چند نویسندهی خارجی که همه از مشهورترین داستانسرایان جهانند برای خوانندگان جوان برگزیده شده است. این داستانها که در انتخاب آنها سعی فراوان به کار رفته، گذشته از آن که در خور فهم و استفاده جوانان است با زبان دلپذیر افسانه، آنان را به راه راستی، مردمدوستی و جوانمردی میخواند و دلهای پاک ...
الفبای تقلب (مجموعه طنز)
در این کتاب میخوانید:
گوسفندهایی که برای جاسوسی به گرگآباد میروند، جغد فرزانهای که با رهبری غلطش یک گله حیوان را به زیر چرخهای یک تریلی هدایت میکند، نویسندهای که نمیداند چطور از شر جنازه پیرزنی که مدام زنده میشود خلاص شود، ستارهای که بعد از یک آخرالزمان هستهای تنها دغدغه حفظ شهرتش را دارد، دختر زشتی که به یک ...
کاپوچینو با نون تست (داستانهای کوتاه آمریکای لاتین)
از زمانی که یادم میآید عاشق این بودم که بایستم و آدمهایی را که در خیابان رفت و آمد میکنند، نگاه کنم، این عادت را از عمهام به ارث بردهام، وقتی که من چهارده ساله بودم،با ماشین تصادف کرد و دیگر هیچ وقت نتوانست راه برود. از همان موقع همیشه او را دیدهام که روی صندلی چرخدارش روی ایوان مینشست ...
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...