ادبیات نوجوان

داستان‌های خوب برای پسران بلندپرواز

(True tales of amazing boys)

مجموعه‌ای الهام‌بخش درباره مردان معروف و نه چندان معروف از گذشته تا به امروز که کوشیدند تا با شفقت و گذشت و خودباوری دنیا را جای بهتری کنند.

9786004900690
۲۰۰ صفحه
۲۵۹ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بازآفرینی واقعیت (مجموعه 27 قصه از 27 نویسنده معاصر ایران) مجموعه داستان
بازآفرینی واقعیت (مجموعه 27 قصه از 27 نویسنده معاصر ایران) مجموعه داستان زنده یاد محمد‌علی سپانلو با گردآوری داستان‌های برگزیده کوناه از نویسندگانی نامدار کوشید ضمن ارائه یک کرونولوژی، سیری از تحول دگرگونی داستان کوتاه را در ایران ارائه نماید. او در چاپ‌های مختلف این اثر هربار تجدید نظر کرد و با جمع بست دیدگاههای خود توانست انرژی مرجع ارائه دهد که سال‌هاست محل رجوع و مورد علاقه خوانندگان داستان است. چاپ ...
داستان پیانو (10 تایی‌ها) مجموعه داستان
داستان پیانو (10 تایی‌ها) مجموعه داستان این مجموعه، داستان‌های کوتاهی است رنگارنگ و برگزیده، از نویسندگان پنج قاره جهان. با وجود گوناگونی فرهنگ، ملیت و سرزمین‌ها، جملگی بازتابی هستند از تنگناها و دشواری زندگی بشری و نیز تلاش‌های انسان در رویارویی با دشواری‌ها، تعصبات و پیش‌داوری‌های زیان‌بار که همیشه سد راه تحول و تعالی بوده‌اند. در داستان پیانو از آمی‌تن نویسنده آمریکایی چینی‌تبار، ماجرای رنج‌های دختر نوجوان را ...
داستان‌هایی از نویسندگان زن انگلستان
داستان‌هایی از نویسندگان زن انگلستان در سال 1890 نهضتی تحت عنوان زنان نوین در انگلیس و آمریکا پدید آمد که حرکتی جدید را برای استقلال زنان آغاز کرد . این حرکت، با پدیده‌های ظاهری مثل سیگار کشیدن در جمع و دوچرخه‌سواری در معابر آغاز شد و به کسب حق رای انجامید. مخالفت زنان با قوانین موجود و خواسته‌های نوین ایشان، به مطبوعات راه گشود و ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
خانه رو‌به‌رویی
خانه رو‌به‌رویی جوکی وقتی از پنجره‌اش بیرون را نگاه کرد، لرزه به تنش افتاد. خانه رو‌به‌رویی آن طرف خیابان را زن بی‌حیایی گرفته بود. پاسی از شب گذشته، مردها می‌آمدند و در خانه را می‌زدند، اگر جشن و تعطیلات بود، بعدازظهرها هم پیداشان می‌شد. گاهی روی ایوان خانه‌‌اش لم می‌دادند، سیگار می‌کشیدند، توتون می‌جویدند و توی گنداب‌ رو تف می‌انداختند. هر فسق ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها