رمان خارجی - فرانسه

مسافر کشتی پولارلیس

(Le passager du polarlys)

«طالع شوم، همانند مرضی، کشتی‌ها را در هر دریایی تهدید می کند؛ مرضی که ریشه‌اش را در آن قلمرو بزرگ ناشناخته که قضا و قدر نام دارد باید جستجو کرد.» پولارلیس، کشتی باری - مسافری که به طور معمول میان هامبورگ و سواحل نروژ رفت و آمد می‌کند، این بار سفری متفاوت در پیش دارد. سفری با غافلگیری‌های متعدد و پی‌درپی، که ناخدای جدی و کم‌سخن کشتی را وا می‌دارد برای کشف رمز و راز رویدادها خود نقش کارآگاه را بر عهد گیرد. در ماجرای این کتاب از ژول مگره، بازرس نامدار رمان‌های پلیسی ژرژ سیمنون، اثری نیست؛ ولی همان جو سنگین خاص داستان‌های سیمنون را در فضای محدود کشتی‌ای در میان دریا و در روابط بین سرنشینان رنگ به رنگ آن بازخواهیم یافت؛ با تمرکزی موشکافانه بر روان انسان‌هایی که به آخر خط رسیده‌اند.

9786004366571
۱۷۶ صفحه
۱۹۴ مشاهده
۰ نقل قول
ژرژ سیمنون
صفحه نویسنده ژرژ سیمنون
۴۹ رمان ژرژ ژوزف کریستین سیمنون در ۱۳ فوریه سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ (Liége)بلژیک به دنیا آمد. پدرش دزیره در یک شرکت بیمه حسابدار بود. ژرژ در سال های ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴ در مدرسه سن آندره به تحصیل پرداخت و با آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ به کالج سن لویی رفت که دبیرستانی تحت نظارت ژزوئیت ها بود. تا پیش از ۱۹۱۸ به مشاغل مختلفی از جمله شاگردی در کتابفروشی پرداخت، اما در ژانویه آن سال در پی بیماری پدرش ...
دیگر رمان‌های ژرژ سیمنون
مگره دام می‌گسترد
مگره دام می‌گسترد از ماه فوریه، از زمان اولین جنایت، قاتل هربار زمان سوقصدهایش را عقب‌تر برده و از ساعت 8 شب به ساعت 9 و 45 دقیقه رسانده بود. هر لحظه ممکن بود فریاد عابری به گوش رسد که در تاریکی به جسدی در پیاده رو برخورده است. اغلب قربانی‌ها به این شکل پیدا شده بودند. خداوندا، کاری بکن امشب قتلی صورت ...
مگره و مرد اسرارآمیز
مگره و مرد اسرارآمیز سربازرس مگره عضو گروه ضربت شماره یک نیروی پلیس سرش را از روی میز بلند کرد.به نظرش آمد بخاری آهنی وسط دفتر که لوله سیاهش تا سقف بالا رفته بود، مثل همیشه پر سرو صدا نیست....
تبهکار
تبهکار حس خطر چنان با آگاهی از واقعیت روزانه و همه آن چیزهای قراردادی و مبتذل آمیخته بود که دکتر کوپروس را بیش از پیش سرحال و خوشحال می‌کرد. اثرش مثل آن بود که حسابی کافئین خورده باشد. دکتر کوپروس که اهل شهر ‹‹سنیک›› در ایالت ‹‹فرزلاند›› بود بار دیگر وارد آمستردام شده بود. همیشه اولین سه‌شنبه هر ماه به آن شهر ...
مگره و جسد بی‌سر
مگره و جسد بی‌سر امر کالاس مرده بود و مسلما دست به خودکوشی نزده بود. بنابراین کسی ضربه منجر به مرگ را بر او وارد کرده و سپس جسدش را قطعه قطعه کرد بود. مگره احتمالا تمام عمر از قاضی کاملیو کینه به دل خواهد گرفت...
گربه
گربه شخصیت‌های اصلی این رمان زن و مردی سالخورده‌اند که اندکی پس از مرگ همسران خود با هم آشنا می‌شوند و بعد از چند دیدار کوتاه ازدواج می‌کنند بی‌آن‌که شناختی از یکدیگر داشته باشند یا متوجه تفاوت‌های طبقاتی و فرهنگی‌شان باشند. سیمنون ساز و کار روانی‌ای که دو تن را به نفرت سوق می‌دهد استادانه ترسیم کرده است، اما آیا کل ...
مشاهده تمام رمان های ژرژ سیمنون
مجموعه‌ها