رمان خارجی - فرانسه

مسیو ابراهیم و گل‌های قرآن

(Monsieur ibrahim et les fleures du corban)

پاریس، دهه 60 میلادی، محله جنوب شهر، خیابانی موسوم به خیابان آبی، جنب خیابان پردیس، جایی که زنان خیابانی به شیوه خود امرار معاش می‌کنند. در خیابان آبی یک پیرمرد مسلمان ترک‌تبار به نام ابراهیم دکان عطاری دارد و هر روز یک پسر یازده ساله عبرانی‌تبار که بدون مادر، بزرگ شده و به گفته خودش بیشتر برده پدرش است تا فرزند او از دکان پیرمرد خرید می‌کند. رفته رفته بین پسر و عطار پیر یک رابطه عاطفی پدر و فرزندی شکل می‌گیرد. پسر گویا این جمله نیچه را که می‌گوید "هر کس پدر خوبی ندارد برای خودش پدری انتخاب کند" بدون آن که از آن اطلاع داشته باشد به اجرا می‌گذارد. این قصه اما پیامی در خود نهفته دارد، پیامی که فقط یک کلمه است و هیچ‌گاه نیز مستقیم به آن اشاره نمی‌شود. این کلمه کلید رمز قصه است و چنان تردستانه لابلای سطرها مخفی شده که به سختی یافت می‌گردد.

9786008291510
۷۴ صفحه
۱۲۳ مشاهده
۰ نقل قول
اریک امانوئل اشمیت
صفحه نویسنده اریک امانوئل اشمیت
۵۲ رمان اریک امانوئل اشمیت نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی است. نوشته‌های او به ۴۳ زبان دنیا منتشر شده و نمایشنامه‌های او در بیش از ۵۰ کشور روی صحنه رفته‌است. چندین جایزه تئاتر مولیر فرانسه، جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور، جایزه آکادمی بالزاک همراه بسیاری از جوایز فرانسوی و خارجی از جوایز اهداشده به اشمیت است. نمایشنامه‌هایی از او نظیر «خرده جنایت‌های زناشویی» و «مهمانسرای دو دنیا» و آثاری از مجموعه داستان «گل‌های معرفت» مانند «میلارپا»، «ابراهیم آقا و گل‌های قرآن»، «اسکار و خانم ...
دیگر رمان‌های اریک امانوئل اشمیت
مسیو ابراهیم
مسیو ابراهیم «مسیو ابراهیم، اگه با زنتون و برژیت باردو توی یه قایق باشین و قایق چپ بشه چیکار می‌کنین؟» «مطمئنم که زنم شناگر ماهریه.» تا حالا ندیده بودم که چشمی چنان بخندد. من هم از ته دل خندیدم. چشم‌هاش برق می‌زد. پیرمرد برخلاف ظاهرش راز خوشبختی و لبخند را می‌شناسد و به دوست نوجوانش می‌شناساند. در جهان مطلق‌ها و پیش‌داوری‌ها، در جهان سوزاندن به ...
موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن
موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن
اکسیر عشق
اکسیر عشق «آیا عشق فرآیندی شیمیایی است یا اعجازی روحانی؟ و آیا راهی خطاناپذیر برای شعله‌ور کردن اشتیاق وجود دارد؟ چیزی شبیه اکسیری که زمانی تریستان و ایزو را یگانه کرده بود و یا آنکه ما در دوست داشتن کاملا آزادیم؟» آدام و لوییز، عاشقانی قدیمی، پس از زندگی مشترک و رویاگونه، حال با فرسنگ‌ها فاصله از یکدیگر ـ مرد در پاریس ...
2 مرد از بروکسل
2 مرد از بروکسل پدرتان یک مرد استثنایی بود. در زندگی‌ام دیگر چنین انسانی را نشناخته‌ام، چنین انسان خوبی را، انسانی که چنین درک عمیقی از دیگران و بدبختی‌هایشان داشت. او همه چیز را بدون این که نیازی به توضیح داشته باشد درک می‌کرد. او واقعا از شفقت بی‌اندازه‌ای بهرمند بود. میراندا و من نگاهی متعجب با هم رد و بدل کردیم. اگر می‌خواستیم خصوصیات ...
سوموکاری که نمی‌توانست تنومند شود
سوموکاری که نمی‌توانست تنومند شود از آنجایی که من لاغر و دراز و بی‌حال و وارفته بودم، وقتی که شومینتسو از جلویم رد می‌شد، فریاد می‌کشید: من یم مرد تنومند رو تو وجود تو می‌بینیم. کفری‌کننده بود! من از روبه‌رو مثل پوست خشک‌شده یک شاه‌ماهی بودم که بر روی یک چوب کبریت قرار گرفته بود؛ از نیم‌رخ... کسی نمی‌توانست از نیم‌رخ مرا ببیند، من تنها از دو ...
مشاهده تمام رمان های اریک امانوئل اشمیت
مجموعه‌ها