رمان خارجی - فرانسه

آخرین روز 1 محکوم

هوگو در این رمان خواسته با دفاع از حق یک محکوم نامشخص با جرمی نامعلوم، مجازات اعدام را محکوم کند بی توجه به قاعده رمانتیک‌نویسی و این باعث شده که رمانش بیشتر از آنچه یک رمان ادبی باشد یک کتاب قراردادی شود. پدیده گیوتین و سر بریدن یکی از موحش‌ترین شیوه‌هایی است که در طول تاریخ برای اعدام محکومان به کار برده شده است. کشور فرانسه در زمان قدیم از این روش برای محاکمه محکومان به مرگ که خیلی اوقات جرم‌های سنگینی هم نداشته‌اند ، استفاده می‌کرده است.

چشمه
9786220100324
۱۶۴ صفحه
۱۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
ویکتور هوگو
صفحه نویسنده ویکتور هوگو
۲۰ رمان «ويكتور ماري هوگو» بزرگترين شاعر قرن نوزدهم فرانسه و شايد بزرگترين شاعر در عرصه ادبيات فرانسه و نيز داستان نويس، درام نويس و بنيانگذار مكتب رومانتيسم، در بيست و ششم فوريه 1802متولد شد. وي سومين پسر كاپيتان « ژوزف لئوپولد سيگيسبو هوگو» ( بعدها به مقام ژنرالي نائل آمد) و «سوني تره بوشه» بود. هوگو به شدت تحت نفوذ و تاثير مادر قرار داشت. مادر وي از سلطنت طلبان و از پيروان متعصب آزادي به شيوه ولتر بود و تنها ...
دیگر رمان‌های ویکتور هوگو
بینوایان 1 (2 جلدی) پالتویی
بینوایان 1 (2 جلدی) پالتویی ژان والژان برای سیر کردن هفت فرزند گرسنه‌ خواهرش قرصی نان می‌دزدد و نوزده سال در زندان اسیر می‌شود. پس از آزادی زندگی‌اش را وقف نیازمندان و کوزت، دختری یتیم، می‌کند اما بازرس ژاور نماینده‌ قانون، همه‌جا در تعقیب اوست.
گوژپشت نتردام
گوژپشت نتردام
ارنانی
ارنانی نمایش‌نامه ارنانی در سال 1830 میلادی نگاشته شد و هوگو در آن بخشی از تاریخ سیاسی کشور اسپانیا در اوایل قرن شانزده میلادی یعنی سال 1519 را مرور می‌کند. هوگو در این نمایش‌نامه اگرچه کشور اسپانیا را به عنوان بستر رخداد داستان‌های خود برمی‌گزیند، اما می‌کوشد تصاویری از جامعه فرانسه دوران خود،‌ یعنی سرخوردگی‌های انقلاب کبیر فرانسه در اثرش جای ...
بینوایان 2 (2 جلدی) پالتویی
بینوایان 2 (2 جلدی) پالتویی ژان والژان برای سیر کردن هفت فرزند گرسنه‌ خواهرش قرصی نان می‌دزدد و نوزده سال در زندان اسیر می‌شود. پس از آزادی زندگی‌اش را وقف نیازمندان و کوزت، دختری یتیم، می‌کند اما بازرس ژاور نماینده‌ قانون، همه‌جا در تعقیب اوست.
نتردام دوپاری (گوژپشت نتردام)
نتردام دوپاری (گوژپشت نتردام) جیب خالی، مرد را ماجراجو بار می‌آورد. ((گرنگوار)) بی‌محابا پیش رفت و به زودی بیکی از کرم‌های خزنده رسید. در این حالت دریافت که این خزنده مبهم مرد افلیجی بیش نیست! این مرد که روی دست‌ها برمی‌جست به عنکبوت مجروحی که دو پا ندارد بیشتر شباهت داشت. وقتی که گرنگوار از کنار این عنکبوت آدم‌نما می‌گذشت،‌ صدایی از مرد افلیج ...
مشاهده تمام رمان های ویکتور هوگو
مجموعه‌ها