رمان ایرانی

گزارش (یادداشت‌های 1 کارمند)

امروز اتفاق جالبی افتاد: آپاندیس بیگی افاده را کنار گذاشت و خودش مرا صدا زد. از اداره سرازیر شده بودم و خوش‌خوشک می‌رفتم، دیدم یکی از عقب سر مرا صدا می‌زند: «آقای فسیل‌باشی... آقای فسیل‌باشی...!» برگشتم. دو قدم به پیش بازش رفتم. ولی فرصت نداد اصلا احوالش را بپرسم: «آقا، چی هوای بدیه. اگه اینجوری پیش بره، باس کروک ماشین‌مو پائین بکشم.» «آقا، اگه بارون نباشه زندگی پیش نمیره.» «اما اونائی که ماشین‌شون کروک نداره چی می‌کنن؟» ...

خاموش
9786008330974
۹۰ صفحه
۵۷ مشاهده
۰ نقل قول
اکبر رادی
صفحه نویسنده اکبر رادی
۳۰ رمان اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
دیگر رمان‌های اکبر رادی
لبخند باشکوه آقای گیل
لبخند باشکوه آقای گیل غروب. فروغ‌الزمان با لباس منزل کج نیمکت، کنار بخاری نشسته، سرش را مضطربانه روی دست تکیه داده است. صدای خفه موتور اتومبیل در باغ. فروغ‌الزمان سربلند می‌کند و گوش می‌گیرد. سپس با نور امیدی که در چهره‌اش دمیده، دستی به موهایش می‌کشد و از جا برمی‌خیزد. صدای گفتگوی نامفهوم از بیرون تالار. فروغ‌الزمان با اشتیاق یکی دو قدم طرف در ...
شب به‌خیر جناب کنت و کاکتوس
شب به‌خیر جناب کنت و کاکتوس کسی که در نبش یک کوچه سنگفرش بارانی و آهنگ دور مه‌آلود آهسته قد کشیده، آنکه در اولین ملاقات با دین و آیین زنی را دیده است تمام در قامت آبی که محتشمانه ایستاده، آش را در دیگ بزرگ هیاتی چمچه می‌زد و می‌گفت دور دیگ گلاب بپاشند و خلوت کنند تا بانوی سیاهپوش نیمه‌شب بیاید و روی آش پنجه ...
ملودی شهر بارانی
ملودی شهر بارانی در روشنایی کدر نیمه‌شب طرح مات هیکل مهیار دیده می‌شود که با یک چراغ نفتی پایه فیروزه‌ای پشت به ما و رو به عکس صادق‌خان آهنگ ایستاده است. یک شعاع نورانی آهسته روی قاب عکس می‌افتد. آهنگ از توی عینک نگاهی به مهیار می‌کند و لبخند خفیفی روی لبش نقش می‌بندد.
پایین گذر سقاخانه
پایین گذر سقاخانه
مشاهده تمام رمان های اکبر رادی
مجموعه‌ها