کودک و نوجوان

خورشید خانم مامان شده و 6 قصه دیگر

-

قدیانی
9789645366771
۱۶ صفحه
۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریبا کلهر
تب 64 درجه جادوگر خوشگله
تب 64 درجه جادوگر خوشگله جادوگر روی دماغش زگیل گنده نداشت. به جلیقه‌اش شصت تا سنجاق قفلی نزده بود. دندان‌های دراز و کرم‌خورده نداشت و لا به لای موهایش فضله موش نبود. مهم‌تر از همه این که قوزی و خمیده نبود. دماغو نبود و خروپف نمی‌کرد. تنش معطر بود و هر کس او را می‌دید عاشقش می‌شد. اما مگر تا آن روز کسی او را دیده ...
جزیره افسونگران
جزیره افسونگران در شبی سیاه و تیره در دهکده‌ی باران دختری به دنیا آمد که چشمانی عسلی و پوستی گندمگون داشت. پدرش او را در پوست شیر پیچید و از خداوند خواست دخترش مانند، شیر، شجاع و بی‌باک باشد. مرغ آمین که از فراز خانه می‌گذشت دعای پدر را شنید و گفت: «آمین!» مادر گفت: «خوب است که شجاعت و دلاوری با خردمندی ...
نجار شهر هیولاها
نجار شهر هیولاها تا نخ بادبادکت را رها نکنی، نمی‌فهمی بادبادکت چقدر می‌تواند بالا برود... . تا سیبت را گاز نزنی، نمی‌فهمی یک سیب چقدر می‌تواند شیرین باشد... . تا به دوستت لبخند نزنی، نمی‌فهمی دوستی چقدر زیباست... . تا این کتاب را نخوانی، نمی‌فهمی یک کتاب چقدر می‌تواند سرگرم‌کننده و شیرین باشد... این کتاب را بخوان و با من درباره‌اش حرف بزن.
2 موش و 1 آرزو و 6 قصه دیگر
2 موش و 1 آرزو و 6 قصه دیگر در یک شب مهتابی قشنگ، دوتا موش سرشان را از توی لانه بیرون آوردند و به آسمان نگاه کردند! یک‌دفعه ستاره دنباله‌داری در آسمان پیدا شد. موش‌ها به هم گفتند: «بیا آرزویی کنیم!» اولی گفت: «من آرزو میکنم مثل شیر قوی باشم!» دومی گفت: «من آروز می‌کنم مثل طاووس زیبا باشم!» ...
مشاهده تمام رمان های فریبا کلهر
مجموعه‌ها