رمان خارجی

گربه سرخ گربه سیاه

حیوان‌ها همواره در زندگی انسان نقش داشته‌اند چه در وجه معیشتی و چه روزگاری که دغدغه‌های زندگی مدرن او را از نوع خودش به عالم حیوانات سوق داد. در اخبار و فیلم‌ها و گزارش‌ها گاه از رفتارهای غریب عده‌ای که به حیوانات علاقه دارند می‌شنویم. جهان داستان هم فارغ از این ماجرا نیست. روزگاری که انسان خارج از عالم معیشت و تغذیه به حیواناتی مثل سگ روی آورد روزگار دوری نیست. نویسندگانی مثل جک لندن در داستان‌های خود از سگ یاد کرده‌اند و شاهکار جاویدان او سپیددندان در تاریخ ادبیات ماندگار شده است. البته به قول ریموند کارور این روزها دیگر از آن داستان‌ها نمی‌نویسند. نویسندگان در سراسر جهان با ذوقی که داشته‌اند، عالم حیوانات را بی‌بهره نگذاشته‌اند. نویسندگان بزرگ و نام‌آوران عرصه داستان در ادبیات مغرب زمین و مشرق زمین طبع خود را در این حوزه آزموده‌اند. کافی است به نام بزرگانی مثل یاسوناری کاواباتا، ریموند کارور، اورسولاهگی، جان استاین بک، گی دوموپاسان و کافکا اشاره کنم. حالا هم هر روز شاهد ورود نام‌های تازه به این عرصه هستیم. بی‌تردید طبقه‌بندی داستان‌هایی از این قبیل بیشتر ذوقی‌ست که دست کم در ترجمه به نظرم برای نخستین بار صورت می‌گیرد.

9786226528245
۱۹۲ صفحه
۱۴ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
مارپیچ
مارپیچ من از طریق نویسندگی امرار معاش می‌کنم، اما آن روز می‌زده شده بودم و سردرد وحشتناکی داشتم و کل بعدازظهر کار نکرده بودم. قرار بود یک کار فوری انجام دهم، در واقع باید شرح نوشته‌هایی را برای کتاب آثار عکاسی هنرمندی می‌نوشتم که با او آشنایی داشتم. اما زق‌زق کردن مداوم سرم باعث شد به کلی نسبت به تصاویر او ...
این چند کتاب دوست‌داشتنی برای توست (7 جلدی) با قاب
این چند کتاب دوست‌داشتنی برای توست (7 جلدی) با قاب «زندگی به اندازه کافی روانتو می‌گردونه، که نیازی به گردوندن روانت نداشته باشی. به من گوش کن. من مرکز همه چیزم. این جمله اولین پیامد این اسمه. یه توصیه هم واسه تو دارم. خوندن متن‌ها از اون‌جا که کلماتو به صدا درمیاره، نثل انداختن تاسه... ما نمی‌دونیم چه نتیجه‌ای روی زمین می‌نشونه.»
دوران طلایی دلشکستگی
دوران طلایی دلشکستگی بعد از رفتن او، شهری که در آن زندگی می‌کردیم صاف شد، مثل کف دست. صدا با خود آواز آورده: آواز راننده کامیونی که پنج مایل از شرق راه آمده بود. چیزی نمی‌توانست نوحه او را ببرد. یک راه طولانی فلاکت اینجا و آنجا در حالی که غبار جاده را می‌رفت. او هم به خانه آمده بود به کمد لباسی ...
افسانه‌هایی از جاده ابریشم
افسانه‌هایی از جاده ابریشم
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها