رمان خارجی - خاور میانه

قلعه سفید

(The white castle)

زود گرفتند و بردند، مجبورم کردند زانو بزنم. پیش از آن‌که سرم را روی کنده بگذارم، یکی را دیدم که انگار از میان درخت‌ها پرواز می‌کرد و می‌گذشت. حیرت کردم: من بودم، ریشم بلند شده بود و آن‌جا، بی‌آن‌که پاهایم به زمین بخورد، بی‌صدا راه می‌رفتم. خواستم تصویرم را که از میان درخت‌ها می‌گذشت، صدا بزنم؛ صدایم در نیامد، سرم روی کنده درخت بود. آن موقع، با این فکر که چیزی که نزدیک می‌شود فرقی با خواب ندارد، خودم را رها کردم، منتظر بودم، پس گردن و پشتم مورمور می‌شد. نمی‌خواستم فکر کنم، اما هم می‌لرزیدم و هم فکر می‌کردم. بعد بلندم کردند و غرولندکنان گفتند: پاشا خیلی عصبانی خواهد شد!

ققنوس
9789643111656
۱۳۹۸
۲۳۲ صفحه
۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های اورهان پاموک
چیز غریبی در سرم
چیز غریبی در سرم رمان چیز غریبی در سرم، حکایت مردم فرودستی است که به امید رسیدن به آمال و آرزوهایشان راهی استانبول می‌شوند. ماجرای پدر و پسری که در سال‌های کمی دورتر از روستاهای فقیرنشین فلات مرکزی ترکیه به شهر می‌آیند. این کتاب هم یک حکایت عاشقانه است، هم داستانی مدرن. رمانی که اورهان پاموک شش سال روی آن کار کرده است، داستان ...
موزه معصومیت
موزه معصومیت «من زندگی خوشی را گذراندم. بگذارید این را همه بدانند» اورهان پاموک تنها نویسنده ترک است که توانست نوبل ادبیات را در سال 2006 از آن خود کند. کتاب موزه معصومیت کشف طبیعت عشق است، طبیعتی با طمع داشتن دیگران. این کتاب جاده‌ایست به عمق استانبول. استانبولی که نیمی از آن غربزده شده و مدرن، و نیمی دیگر شرقی و ...
کتاب سیاه
کتاب سیاه صبح همان روزی که قرار بود زنش او را ترک کند، در مسیر همیشگی محل کارش روی پله‌های شیب باب علی، تا روزنامه جلال این‌ها را زد زیر بغلش بکهو یاد بچگی‌هاش افتاد و آن روز گرم تابستانی که با مادر و رویا و مادر رویا روی قایق بودند و توی تنگه بغاز که آن روان‌نویسش که به رنگ یشم ...
مشاهده تمام رمان های اورهان پاموک
مجموعه‌ها