TheSaba

TheSaba

اینجا در مورد کتاب‌هایی که می‌خونم می‌نویسم

آخرین فعالیت‌ها


  • سیزده دلیل برای این‌که...
    از سیزده دلیل برای این‌که... :

    نمی دونین تو زندگی هر کسی جز خودتون چی می‌گذره. وقتی به یه قسمت از زندگی یه نفر دیگه گند می‌زنین، فقط به اون قسمت گند نزدین. وقتی به یه قسمت از زندگی یه نفر گند می‌زنین، به کل زندگیش گند زدین. (...)

  • به امید دیدار در آن دنیا
    از به امید دیدار در آن دنیا :

    آلبر نمی‌داند چه چیزی به فکرش رسیده است. شاید حس ششم باشد. شانه پیرمرد را می‌گیرد و هل می‌دهد. مرده به‌سنگینی برمی‌گردد و روی شکم می‌خوابد. باید چند ثانیه‌ای بگذرد تا آلبر به موضوع پی ببرد. سپس حقیقت به‌روشنی در نظرش نمایان می‌شود: کسی که به سوی دشمن پیش می‌رود با دو گلوله از پشت سر از پا نمی‌افتد. (...)

  • به امید دیدار در آن دنیا
    از به امید دیدار در آن دنیا :

    مثل دیوانه‌ها زمین را می‌خراشد، درست مثل یک سگ شکاری. دوباره به آن دست می‌مالد. یک کت ارتشی است. دو دستش را تا بازو فرو می‌برد، انگار زمین در چاله‌ای ریزش کرده است. چیزهایی احساس می‌کند، اما نمی‌داند چه. سپس به سطح براق یک کلاه نظامی برمی‌خورد. دورتادور آن را لمس می‌کند تا این‌که نوک انگشتانش به آن جوان می‌خورد. «هه!» ادوارد همچنان گریه می‌کند و فریاد می‌زند و در ... (...)

  • به امید دیدار در آن دنیا
    از به امید دیدار در آن دنیا :

    آن شب مرلن خواب غم‌انگیزی دید: شماری سرباز، در مرحله پیشرفته‌ای از پوسیدگی، در گورهایشان نشسته بودند و گریه می‌کردند. کمک می‌خواستند، اما هیچ صدایی از گلویشان بیرون نمی‌آمد. تنها سنگالی‌هایی غول‌پیکر، یخ‌زده از سرما، که مثل کرم برهنه بودند، به آنها یاری می‌رساندند و با بیل رویشان خاک می‌پاشیدند، همچنان که روی غریقی ازآب‌گرفته بالاپوشی می‌اندازند تا او را بپوشانند. (...)

  • شب‌های روشن
    ستاره داد
  • تماما مخصوص
    ستاره داد