چند نسل است که آدمها شغلهایی دارند که از آن متنفرند و تنها دلیلی که ولشان نمیکنند این است که بتوانند چیزهایی را بخرند که به هیچ دردشان نمیخورد. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
چاک پالانیک
پس از پایان مبارزه، مشکلی از کسی حل نمیشد ولی دیگر هیچ چیز مهم نبود. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
نسلی از زنان و مردان جوان و قوی دارید که دوست دارند جانشان را فدای چیزی کنند. تبلیغات رسانهها باعث شده این آدمها دائم دنبال اتومبیل و لباسهایی باشند که اصلا به آنها نیازی ندارند. چند نسل است که آدمها شغلهایی دارند که از آن متنفرند و تنها دلیلی که ولشان نمیکنند این است که بتوانند چیزهایی را بخرند که به هیچ دردشان نمیخورد.
در دورهی نسل ما هیچ جنگ بزرگی اتفاق نیفتاده. هیچ رکود اقتصادی طولانی پیش نیامده. ولی ما یک جنگ بزرگ بر سر روح داشتیم. ما یک انقلاب بزرگ علیه فرهنگ داشتیم. رکود بزرگ، زندگی ماست. روحمان است که راکد شده.
باید این زنان و مردان را به بردگی بگیریم تا معنای آزادی را بهشان بفهمانیم. باید با ترساندن، شجاعت را یادشان بدهیم. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
تایلر تیکه میدهد و میپرسد: اگه مریلین مونرو الان زنده بود، داشت چیکار میکرد؟ میگویم، شب بخیر.
تایلر میگوید: داشت به در و دیوار تابوتش چنگ میزد. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
به حیواناتی فکر کن که برای آزمایش محصولات ازشان استفاده میکنند.
به میمون هایی فکر کن که به فضا پرتاب میشوند.
تایلر میگوید: بدون درد، بدون مرگ، بدون قربانی، ما هیچ چیز نداشتیم. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
کلویی دو سال تمام در آغوش من گریه کرد و حالا دیگر مرده. مرده در زیر خاک، مرده در یک گلدان، یک مقبره، یک دخمه.
گواهی بر اینکه یک روز در حال فکر کردنی و خودت را این طرف و آن طرف میکشی و روز بعد فقط یک مشت کود سردی، بوفه ی کرمها.
این معجزه ی شگفت انگیزِ مرگ است. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
و اینکه اگر تا ته سقوط نکنم نجات پیدا نمیکنم. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
اگه من میتونم در زمانی متفاوت و در مکانی متفاوت ار خواب بیدار بشم… آیا میتونم به عنوان یه شخص دیگه هم از خواب بیدار شم؟ باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
تنها پس از از دست دادن همه چیز میتوان آزادانه هر کاری انجام داد… باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
پروژه میهم دنیا را نجات میدهد. دوران یخبندان فرهنگ. دوره تاریکی اجباری… همانطور که باشگاه مشت زنی کارمندها و یام رسانها را له و لورده میکند ، پروژه میهم هم تمدن را نابود میکند تا بتوانیم چیز بهتری از دنیا بسازیم… این هدف پروژه میهم است ، انهدام فوری و کامل تمدن. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
دلم میخواست که موزه لوور را بسوزانم. با پتک تندیسهای مرمری معبد پانتئون را خرد کنم. با مونالیزا ماتحتم را پاک کنم. الان دنیای من این شکلی است. این دنیای من است. دنیای خودم. ما میخواستیم دنیا را از شر تاریخ خلاص کنیم… باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
هزاران سال است که بشر این زمینی را که در آن زندگی میکند به گه کشیده و نابود کرده ، حالا تاریخ از من انتظار دارد که گند کاری گذشتگان را پاک کنم… باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
همیشه کسی را میکشی که از همه بیشتر دوستش داری. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
کارهای کوچکی را انجام میدهی که یادت داده اند. هیچ درکی از کارهایی که میکنی نداری و بعد هم میمیری. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
حالا این دنیای ماست. دنیای خود ما. تمام اون آدمهای عتیقه مرده اند. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
شاید ما افسانه خواهیم شد. شاید هم نه. من میگویم نه ، ولی صبر کن. اگر انجیلها را ننوشته بودند مسیح الان کجا بود ؟ باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
فقط هستیم. همینیم که هستیم. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
به آدمهایی که داشتند از سرطان میمردند حسودیام میشد. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
حیوانها برای پیر شدن آفریده نشدهاند، یک حیوان قویتر میکشدشان. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
فقط بعد از فاجعه است که رستگار میشویم. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک
چیزهایی که قبلا صاحبشان بودی حالا صاحبت شدهاند. باشگاه مشتزنی چاک پالانیک