رسیدن به آرزوها آسان نیست؛ هدفها سهل الوصول ترند. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
بریدههایی از رمان سرزمین گوجههای سبز
نوشته هرتا مولر
وقتی لب فرو میبندیم و سخنی نمیگوییم، غیر قابل تحمل میشویم و آنگاه که زبان میگشاییم، از خود دلقکی میسازیم. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
وقتی آدم دروغ بشنود اشتهایش را از دست میدهد سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
ما همه برگ داریم. وقتی برگها پزمرده میشوند، دیگر آدم بزرگ نمیشود، چون ایام کودکی سپری شده است. وقتی پیر و چروکیده میشویم، برگها رشد واژگونه میکنند، چون عشق رخت بر بسته است. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
خطای آن کسی که قدم میزند، میخورد، میخوابد و عشق میورزد و بعد گورستان برپا میکند بزرگتر از ماست، خطایی ست درجه یک ، گناهی ست کبیره سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
هرکسی که میمیرد، کیسه ایی لبریز از کلمات ، از خودش بجا میگذارد. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
هیچ کس از من نپرسید که در کدام خانه، در کجا، پشت کدام میز، در کدام تختخواب و در کدام مملکت، دوست دارم راه برم، بخورم، بخوابم و یا چه کسی را از ترس دوست داشته باشم. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
ادگار گفت: وقتی لب فرو میبندیم و سخنی نمیگوییم، غیر قابل تحمل میشویم و آنگاه که زبان میگشاییم، از خود دلقکی میسازیم.
کلام در دهانمان همان قدر زیانبار است که ایستادن بر روی سبزه ها؛ هرچند سکوتمان نیز چنین است. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
هیچکس از من نپرسید که در کدام خانه، در کجا، پشت کدام میز، در کدام تختخواب و در کدام مملکت، دوست دارم راه بروم، بخورم، بخوابم و… سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
احمق یا هوشمند بودن، دلیلی برای دانستن یا ندانستن چیزی نیست. بعضیها خیلی میدانند، ولی نمیشود آنها را باهوش دانست. بعضیها هم زیاد نمیدانند، ولی نمیشود آنها را احمق تصور کرد. معرفت و سفاهت را تنها خدا به آدم میبخشد. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
دخترک به حرفش ادامه میدهد. وقت حرف زدن چیزی به زبانش میچسبد. دخترک فکر میکند که حقیقت به زبانش چسبیده است؛ مثل هسته گیلاسی که نمیخواهد از گلویش پایین برود. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
البته وقتی آدم نمیداند در کجاست، یک تکه آشغال هم میتواند رد و نشانه خوبی باشد. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
همه به امید فرار به دنیای دیگر زنده بودند. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر
وقتی لب میبندیم و سخنی نمیگوییم غیر قابل تحمل میشویم. و آنگاه زبان میگشاییم، از خود دلقکی میسازیم. سرزمین گوجههای سبز هرتا مولر