رمان ایرانی

گوهر یک‌دانه

همان‌طور که ایستاده و محو تماشایش شده بودم، یک آن احساس کردم که چشمانش در حال باز شدن است. نفسم بند آمد. نگاهش به یکباره هشیار شد. قلبم از حرکت باز ایستاد. برای یک دقیقه هردو محو یکدیگر شدیم. من و پدرم هردو زبانمان بند آمده بود فقط به یکدیگر خیره شده بودیم. اول پدرم دهانش را باز کرد تا چیزی بیان کند اما نتوانست. من شروع کردم در حالی که تمام تنم از هیجان دیدن و صحبت کردن با او می‌لرزید و نگاهم به دستش بود که همچنان روی قلبش گذاشته بود،آرام و آهسته گفتم: می‌بخشید قربان، مزاحم شدم، مثل اینکه احوالتان چندان خوش نیست...

البرز
9789644423819
۱۳۸۸
۵۷۸ صفحه
۸۶۰ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهناز سیدجواد جواهری
عشق در سال‌های مشروطه
عشق در سال‌های مشروطه این کتاب یک رمان است. خانم جان، مادربزرگِ مهراعظم دختری جوان و زیبا که از درد لاعلاجی رنج می‌برد و پزشکان جوابش کرده‌اند، خاطرات زندگی پرفراز و نشیب خود را از سن پنج سالگی به بعد برای نوه‌اش بازگو می‌کند. حوادث این داستان براساس واقعیت نوشته شده‌ و مربوط به دوران مبارزات مشروطه‌خواهان است.
با ماه در آواز
با ماه در آواز با آنکه در نهایت مایل نبودم حریم خصوصی این خانم هنرمنند آزاد اندیش و شاید سرکش را در برابر چشمها به نمایش بگذارم، اما دلم نیامد به همین سادگی بگذارم فراموش شود. برای همین بار دیگر او را از میان گرد و غبار روزهای گذشته بیرون کشیدم. از کودکی‌اش نوشتم، همان‌طور که بود، یتیم خردسالی محروم از سایه پدر و ...
خمار مستی (بر اساس زندگی‌نامه شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی)
خمار مستی (بر اساس زندگی‌نامه شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی) از زندگی سعدی سخن گفتن سخت است و از آن سخت‌تر، سخن گفتن از سعدی است با خود سعدی؛ به ویژه اگر بخواهی زندگی خصوصی شاعر را، که گویی نه روی زمین، بلکه در وادی قصه‌ها و افسانه‌ها گذشته است، از قالب خشک تاریخ در آوری و به شکل روایی بنگاری. کاری که در این کتاب دلپذیر صورت گرفته است.
شب‌های گراند هتل
شب‌های گراند هتل بعضی می‌گفتند او آدمی گوشه‌گیر و منزوی است که دوست دارد گوشه‌ای خلوت بنشیند و بنویسد. چند نفری هم می‌دانستند کیفش خالی است و چون به سلامت روان او شک کرده بودند به دیگران گفته بودند از لحاظ عقلی مشکل دارد و گاهی دیده‌اند که زیر لب با خودش حرف می‌زند.
طاووس
طاووس زیبا چیزی را که می‌بایست بفهمد دیگر فهمیده بود. هنوز هم مات زده بود و فکرش درهم و برهم. به اتاق خو رفت و روبروی پنجره ایستاد. مزه‌ای تلخ در دهانش بود و اضطرابی دردناک توی روده‌هایش می‌چرخید. هنوز هم به آنچه دیده بود باور نداشت. آخر چطور ممکن بود؟ عاملی و این غلط‌ها. شوهری که فکر می‌کرد مثل موم ...
مشاهده تمام رمان های مهناز سیدجواد جواهری
مجموعه‌ها