۱۳ رمان
دونالد بارتلمی نویسندهٔ پسانوگرای آمریکایی بود. او همچنین به عنوان خبرنگار روزنامه، سردبیر مجله، مدیر موزه و استاد دانشگاه کار کرد. او یکی از بنیانگذاران اصلی رشتهٔ نویسندگی خلاق دانشگاه هوستون بود. دونالد بارتلمی در سال ۱۹۳۱ در فیلادلفیا به دنیا آمد. دو سال بعد خانوادهٔ او به تگزاس نقل مکان کردند، در آنجا پدر بارتلمی استاد معماری در دانشگاه هوستون شد. در همین دانشگاه بارتلمی در رشتهٔ روزنامه نگاری تحصیل کرد. او در سال ۱۹۵۳ به جنگ کره اعزام ...
رابرت کندی از غرق شدن نجات یافت
ک. توی آب است. کلاه مشکی و پهنش، شنل سیاهش و شمشیرش روی ساحل هستند. نقابش را روی چشمانش نگه داشته است. دستهایش روی آب ضربه میزنند و سطح آب در اطراف او میشکافد و پاره پاره میشود. کفهای سفید، اعماق سبز. من طنابی میاندازم، کلاف طناب روی سطح آب میجهد. نتوانسته است آن را بگیرد. نه، انگار طناب را ...
بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم
دونالد بارتلمی اهل بازیهای شیطنتآمیز زبانی است، نویسنده تحفههایی خوشمزه و کوتاه اما شدیدا با ارزش، متفکر و اهل تجربه. در این نه داستان کوتاه، چه موضوع پادشاهی پرمو و خرنما در میان باشد چه رفتاری خصوصی و تاثربرانگیز که تمام یک شهر را در بر میگیرد، نبوغ او فراواقعی و عاری از هر احساس است.
برگرد دکتر کالیگری
بارتلمی داستانهای خود را به شیوهای غیرقراردادی، بخشبندی میکند ولی داستانها به شیوهای قراردادی به یگانگی دست پیدا میکنند: با یگانگی فردی هر بخش، با نظمی که پیش و پس نمیشود، با «همبهسازی» بخشها، با تکرار مفهومهای درونمایهای کلیدی و با چارهاندیشیهایی که به صورت پایانهایی کامیاب درمیآیند، هر بخش به بخش بعدی رهنمون میشود و پایان را محتمل و ...
پادشاه
دونالد بارتلمی در رمان پادشاه که بازگویی افسانه آرتور است، شوالیههای سلحشور میزگرد را به اوج بیرحمیهای جنگ جهانی دوم میآورد. آرتور شاه انگلستان است و وینستون چرچیل نخستوزیر او. دانکرک سقوط کرده است، اروپا در آستانه از هم پاشیدن است، ازرا پاوند و لرد هوهو امواج رادیویی را مسموم میکنند، موردرد به آلمان نازی گریخته است و شاه آرتور ...
زن اسیر
حالا دیگر برایم فرق چندانی ندارد. این نقش من در زندگی درست به اندازه نقش قبلیام بامزه است، همان کار ارزیاب بیمه برای شرکت بیمه گریت نورترن که وادارم میکرد وقتم را در میان تکهپارههای تمدنمان بگذرانم: گلگیرهای مچالهشده، اتاقکهای بدون سقف، انبارهای سوخته، دست و پاهای شکسته. آدم بعد از اینکه ده سال به این کار مشغول است کمکم ...