اگر انتخاب با من بود، ترجیح میدادم از دستش ندهم. نه عصبانی بودم و نه مایوس و ناامید. گویی با سر وارد یک موقعیت کمدی شده بودم، گویی با چرخش سریع صندلیام به جای دیوارهای دفتر استان، با دوربینهای تلویزیونی و تماشاگران داخل استودیو روبرو میشدم.
۲۲ رمان
باخ در سال ۱۹۳۶ در اوک پارک ایلینوی به دنیا آمد. او فرزند رولند روبرت و روت هلن شاو باخ و همچنین از نوادگان یوهان سباستین باخ، آهنگساز بزرگ و مشهور آلمانی بود. او در سال ۱۹۵۵ وارد کالج لانگ بیچ استیت شد که در حال حاضر به عنوان لانگ بیچ، دانشگاه ایالت کالیفرنیا شناخته میشود.
او از ازدواج با همسر اولش صاحب ۶ فرزند شد و چون اعتقادی به ازدواج نداشت از آنها جدا شد و رهایشان کرد. یکی از ...
جاناتان مرغ دریایی (پرواز تا رهایی)
جاناتان مرغ دریایی کتابی است سرشار از امید، پراز و رهاییی، داستان چگونه پریدن و چگونه دلکندن و شکستن تمام عادات. یک داستان نمادین که میشود از آن اوج گرفتن را آموخت. اینکه هرگز نباید مایوس شد و دست از تلاش کشید.
140 مایل در ساعت، 160 مایل در ساعت، 214 مایل در ساعت، عصری جدید و طلایی در پرواز، اما ...
یگانه
راه زیادی آمدهایم نه؟
بیست و پنچ سال پیش، وقتی همدیگر را دیدیم، من خلبان بودم و مسحور پرواز، در پی معانی در ورای ابزار و سرعت. بیست سال پیش در سفرمان به آن طرح زندگی جدید رسیدیم. ده سال پیش منجی عالم را دیدیم، و دریافتیم که او خود ماست. اما من مردی تنها بودم با ذهنی مالامال از فصلها ...
جاناتان مرغ دریایی
چرا دشوارترین کار در جهان این است که پرندهای را متقاعد کنی، آزاد است؟
در این کتاب با روایت داستانی بسیار پندآموز از زندگی یک مرغ دریایی به خواننده این نکته را متذکر میشود که برای رسیدن به هدف تنها کوشش است که میتواند به شما کمک کند.
جاناتان مرغ دریایی
چرا دشوارترین کار در جهان این است که پرندهای را متقاعد کنی، آزاد است؟
در این کتاب با روایت داستانی بسیار پندآموز از زندگی یک مرغ دریایی به خواننده این نکته را متذکر میشود که برای رسیدن به هدف تنها کوشش است که میتواند به شما کمک کند.
هیپنوتیزم ماریا
این کلمه جیمی را میخکوب کرد. مانند این بود که ناگهان بیسیم هواپیما خاموش و دوباره روشن شود و حجم زیادی اطلاعات وارد ذهن شود.
شاید افکارش به موضوعی چسبیده که توضیحی برایش وجود ندارد. جیمی با خود فکر کرد چطور درست زمانی که قضیه هیپنوتیزم ماریا اکوآ را در ذهنم مرور میکردم این آدم عجیب باید از راه برسد و ...