رمان ایرانی

مسئله زن‌ها بودند

با کفش و لباس افتاد روی تخت و زد زیر آواز تا خیال سکینه را بتاراند. اما تصویر او به خیالش چسبیده بود و جدا نمی‌شد. او را می‌دید که سلانه سلانه و سنگین با شکمی که یک روز تا زایمانش مانده تا سر کوچه می‌رود و دوباره از نو شروع می‌کند. بلند شد رفت شیر آب آشپزخانه را باز کرد و سرش را گرفت زیر آب و همه شرشر آب را شنید. سرش را به چپ و راست تکان می‌داد تا آهنگ صدای آب تغییر کند. لپش را پر باد می‌کرد و آب را فوت می‌کرد. آب از کنار چانه‌اش می‌رفت تا زیر گلو سر می‌خورد زیر لباس و پوست سینه و شکمش را خنک می‌کرد. شیر را بست و رفت لباسش را عوض کرد.

ثالث
9789643805203
۱۳۸۷
۹۶ صفحه
۴۷۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های علی صالحی
دعوت دوباره به ادامه دریا (گزینه شعر دوم)
دعوت دوباره به ادامه دریا (گزینه شعر دوم) خودخواه، خسته، بی‌شکیب. این. همه آن چیزی است. که از این جهان برایم باقی گذاشته‌اند. با من مدارا کن، بعدها. دلت برایم تنگ خواهد شد.
لکه‌های گل
لکه‌های گل
پاس عطش
پاس عطش زایر مختار به میدان برگشت، پیرمردها بلند شدند. محسین لبه‌های کرد کش را کشید روی سینه، قدم بلندی برداشت انگار کار مهمی دارد گفت : یالا، یا خدا ، الله کرم گفت اووف! همی فقط منتظر تو بود که بگی . اگر تو گفتی همین حالا می‌باره. علی‌یار گفت: تو یعنی نمی‌تری دهن میراث گشته‌ات 1 دقیقه ببندی؟ محسین گفت : ...
گزارش به نازادگان
گزارش به نازادگان در شعر... کلمه... کم نمی‌آورم. اما شعر گاهی مرا به ساحت‌هایی می‌برد. که آن‌جا از دست کلمه کاری ساخته نیست. در چنین شرایطی رو به خط می‌آورم. رو به «نقش» رو به هر چه که. شعر خواسته باشد. همه‌ چیز از یک «نقطه». آغاز می‌شود. همین اشاره بی‌اسم. مرا با خودش می‌برد. و نیز انتهای هر کار. باز یک نقطه ...
یزله در غبار
یزله در غبار بوم بوم.. افتادیم ریختیم زمین... مثل برگ درخت ریختیم زمین آدم بود که می‌رفت چهاردست و پاش توی هوا چرخ می‌زد و من هی می‌خندیدم. خوب که مادرشوهرم نبود زودتر از همه تیکه پاره شده بود دیگه نبودش اگه نه گیسمو می‌کشید و می‌گفت : زن خجالت بکش همه دارن می‌رن تو داری می‌خندی؟ شرط می‌بندم که حالا دوباره هواپیماها ...
مشاهده تمام رمان های علی صالحی
مجموعه‌ها